شهید صادق گنجی به روایت همسر/
در سال‌هاي دفاع مقدس، صادق به عنوان مبلغ، با لباس مقدس روحانیت در جبهه‌ها حضور داشت. به دنبال دوستی برادرم با صادق در سال 1361 در جبهه‌هاي جنگ، در فروردین سال 1364 ما با برپایی مراسمی بسیار ساده كه تنها خریدمان یک حلقة 1800 تومانی بود، ازدواج کردیم.
تنها خریدمان یک حلقة 1800 تومانی بود


شهید گنجی عبادت و راز و نیاز با خداوند را تنها عامل آرامش قلوب میدانست. او به نماز اول وقت و خواندن قرآن اهمیت فراوانی میداد و همه چیز را در رضای خدا خلاصه میکرد. متأسفانه شرايطي حاصل نشد تا در محضر خانم اعظم فنی زاده، همسر شهید، به گفت و گو بنشينيم و به ناچار از معدود جملاتي كه از ايشان در وصف یار دیرینهاش در دسترس بود، سود جستيم.

در سالهاي دفاع مقدس، صادق به عنوان مبلغ، با لباس مقدس روحانیت در جبههها حضور داشت. به دنبال دوستی برادرم با صادق در سال 1361 در جبهههاي جنگ، در فروردین سال 1364 ما با برپایی مراسمی بسیار ساده كه تنها خریدمان یک حلقة 1800 تومانی بود، ازدواج کردیم. ایشان ميگفت: "من سرباز آقا امام زمان (عج) هستم و تو باید آمادة هرگونه حادثهای باشی." صادق بسیار مهربان و رئوف القلب بود، تا حدی که گاهی اوقات كه حتي خود ما در مضیقة مالي بودیم نيز به محرومین و مستضعفین کمک میکرد. مهمان نوازی ایشان زبانزد خاص و عام بود و همیشه وجود مهمان را باعث برکت و رحمت در زندگی میدانست. صادق منظم و وقت شناس و بسیار باهوش بود و از هر لحظه از زندگی خود به خوبی استفاده میکرد، به طوری که گاهی مطالعه کتاب و شنیدن اخبار را توأمان و در یک زمان انجام میداد.

ایشان با خوش اخلاقی، و خوش رفتاری و داشتن بیان شیرین و شیوایش همه را به خود جذب میکرد، حتی کودکان نیز به همین خاطر او را بسیار دوست میداشتند. صادق به خانوادههای شهداء و خصوصاً بچههای شاهد خیلی علاقه داشت، در این باره در دفترچه خاطراتش که در جبهه نوشته شده بود آمده است: "آن شب در پایان دعای کمیل به یاد همه و برای همه دعا کردم. به یاد مادرم و به ياد مجروحین، رزمندگان، شهداء و ... و به یاد دختران و پسران کوچولوی شهیدان راه الله، که لباس نو بر تن، همه روزه با شنيدن هربارة صدای درِ خانه، به یاد پدران عزيز خویش به باز کردن در همت میگمارند و شبها در کنار مادرانشان جای خالی بابا را با هزار آرزو و امید احساس میکنند. ان شاءالله صبر جمیل و اجر جزیل نصیبشان باشد."

صادق عبادت و راز و نیاز با خداوند را تنها عامل آرامش قلب میدانست. او به نماز اول وقت و خواندن قرآن اهمیت فراوانی میداد. همه چیز را در رضای خدا خلاصه میکرد. انتهای هر مسأله را خدا میدید و میگفت: "اگر کسی خوابش هم به نیت به دست آوردن رضای خدا باشد، در پيشگاه حق باريتعالي عبادت محسوب میشود." صادق به سبب مشغولیاتی که داشت، اکثر اوقات بیرون از منزل بود، ولی اگر پیش میآمد که ساعتی در منزل باشد، پیشنهاد کمک کردن به بنده را میداد، همین طور سرگرم شدن با بچهها و بازی کردن با آنها را برای خويش یک وظیفه میدانست. گاهی اوقات که من از دست بچهها ناراحت میشدم و آنها را با صدای بلند خطاب میکردم، تذکر میداد که نباید با بچه با صدای بلند صحبت کرد، چون در روحیه او اثر منفی میگذارد. ميگفت كه بچهها امیدهای آینده کشور هستند و باید با روحیهای شاد، مستقل و مسؤولیت پذیر و حس همکاری با دیگران رشد کنند، در غیر این صورت افراد مفیدی به بار نخواهند آمد. ایشان آنقدر مهربان بود و آنقدر دلش میخواست که همه از او خرسند باشند، که محال بود از منزل بیرون برود و در بازگشت هدیهای در دستش نباشد؛ حتی اگر برای ساعتی از منزل خارج میشد.

صادق در سختترین شرایط حاضر نبود از مطالعه دست بکشد و از لحظه لحظه فراغتهایی که خیلی از اوقات بین دو برنامه پیش میآمد، استفاده میکرد. خاطرات مكتوب او از دوران طلبگی، حضورش در جبههها و راز و نیازهايش با خداوند متعال، بالغ بر چهار دفترچه است که سیر در آنها هر انسان مؤمني را به شکر وامیدارد. صادق لایق شهادت بود و الحق که او را به جز شهادت مرگی شایسته نبود


شهید صادق گنجی به روایت همسر.

***

پیام همسر شهید گنجي به مردم پاکستان:

و اما شما ای مردم پاکستان، شهادت این مرد خدا در سرزمینتان را به فال نیک بگیرید و بدانید چه بسا حوادثی که ما مسلمانان آن را در نگاه نخست، شکست تصور میکنیم، در حالی که فتح المبین است و شما مردم باوفای پاکدل، ان شاءالله در مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام و رسوایی آنان، انتقام خون شهدایتان را میگیرید و این، تنها در سایه وحدت و یکپارچگی امکان پذیر است.

شما یاد شهيد گنجي را گرامی بدارید؛ نه با اشک که کم است و نه با افسوس که کافی نیست. یادش را گرامی بدارید؛ با قدمی که در جای پای او میگذارید و نگذارید شعله درونش که همان وحدت شماست خاموش شود. پرچم صادق را بردارید تا کام دشمن شیرین نشود و به آرزویش که همانا ترور شخصیت صادق و ترور راه پرنورش بود نرسد.

پرچم او را بردارید، پرچمی که ریشه در شهادت و ریشه در آرزوی استقلال، عدم سازش با کفر و استکبار و الحاد و نفاق دارد. وهابیت، اين دشمنان اسلام ناب محمدی(ص) خفاشان کوردلی هستند که همواره طالب ظلمت و تکدر و سیاهیاند. آنان از آفتاب نفرت دارند، چون از آفتاب میهراسند که نور، عدم ظلمت است و رسوایشان میسازد. ان شاءالله از هر قطره خون صادق هزاران هزار صادق ديگر برخواهد خاست و مبارزه خواهند کرد و دشمن سرنگون و ناکام خواهند ساخت.

***

قسمتی از پیام خانم گنجی در مصاحبه با روزنامه جنگ پاكستان مورخ 1/10/1369

مرد میدان جهاد و قیام، خورشید تابان استقامت و گل خوشبوی گلزار ایران، صادق عزیز، به سوی معشوق خود سفر کرد.

خداوندا، این چه مصیبت سهمگینی بود که هر غمزده و دردمندی، غم و درد خویش را فراموش کرد؟ مردی که مجد و عقلش زبانزد خاص و عام، دوست و دشمن، خودی و بیگانه بود. والله که هر چه درباره او بگویید و بگوییم، کم گفتهایم و حقش را ادا نکردهایم. بهشت رضوان گوارایت باد که چه خوش رفتی؛ صادق گنجي عزيز.

خانم گنجی در گفت وگو با نماینده روزنامه فرانتس پرس:

چند روز پیش از شهادت، آقای گنجی اظهار علاقه براي حضور در مجلس روضه امام حسین(علیه السلام) جهت دعا برای مردم پاکستان را کرد، اما ترور ناجوانمردانهاش توسط كينه توزان، اجازه چنین فرصتی را از او گرفت. آقای گنجی برای استحکام روابط بین دو کشور نقش مهمی ایفا کرد و توسط کسانی به شهادت رسید که از روابط بین دو کشور همسایه خوشحال نبودند.


اعظم فنی زاده، همسر شهید

برگرفته از کتاب سفیر، اسماعیل ماهینی و محمدحسن خسروی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده