سه‌شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۲۸
در کلی ترین نگاه می توان گفت که تمایل کلی نویسندگان ادبیات داستانی دفاع مقدس و جنگ در بدو پیدایش آن خلق آثاری واقع گرایانه بود. برخی از آن داستان ها به شعار توجه خاصی داشتند.

در کلی ترین نگاه می توان گفت که تمایل کلی نویسندگان ادبیات داستانی دفاع مقدس و جنگ در بدو پیدایش آن خلق آثاری واقع گرایانه بود. برخی از آن داستان ها به شعار توجه خاصی داشتند. حوادث اولیه جنگ، خرمشهر و مهاجران، رشادت و ایستادگی مردم مورد توجه آنها بود.

در این داستان ها چهره دشمن به طور عمیق نشان داده نمی شود و گرایش به تیپ بیشتر از شخصیت پردازی بود. عموماً دشمنان زبون و سربازان و بسیجی های ایرانی شجاع بودند، اما با عبور از سال های پایان جنگ، داستان جنگ و دفاع مقدس به تدریج از نظر محتوا و ساختار دگرگون شد. در این سالها به تکنیک های داستان نویسی بیشتر از پیش توجه شد و حرف هایی که در زمان جنگ امکان بیان نداشت، در این داستان ها ارائه شد.

همین امر باعث ایجاد مباحثی جنجالی گردید و برخی از آثار به رونق داستان جنگ افزود. نویسندگانی چون احمد دهقان، بلقیس سلیمانی، حبیب احمدزاده و احمد غلامی مباحثی از جنگ را طرح کردند که پیشتر و در زمان جنگ امکان طرح آنها نبود. برخی نویسندگان همچون ابراهیم حسن بیگی و زهرا زواریان کوشیدند در کنار حفظ شاخصه های داستان نویسی جنگ پییشین، گریزی نیز به نابسامانی های بعد از جنگ بزنند. و نویسندگانی چون علی اصغر شیرزادی و بنی عامری نیز در ساختار داستان های جنگ تحولاتی پدید آوردند. به هر حال داستان جنگ و دفاع مقدس طی سال های بعد از جنگ دچار تحولات وسیعی شد که جای بحث فراوان دارد اما در مجموع می توان ادعا کرد که این گونه ادبی به سیر صعودی خود ادامه داده است و همین کنش ها و واکنش های هیجانی می تواند در تقویت هر چه بیشتر پایه های آن موثر باشد.

منوچهر اکبرلو، از جمله نویسندگان ست که سیر تحول ادبیات داستانی جنگ در دهه های مختلف را مورد توجه قرار داده است؛ وی در پاسخ به پرسش درباره تحولات ادبیات اسلامی ژانر دفاع مقدس می گوید.

«به طور کلی ادبیات دفاع مقدس به چند دوره تقسیم می شود، آثاری نیز در این ادوار وجود دارد که استثنا به حساب می آیند؛ یعنی همه ویژگی های این ادوار در این آثار مصداق پیدا می کند. اما به طور کلی ما در دهه 60 یک نوع نگاه آرمانی به جنگ داریم. این نگاه آرمانی در شخصیت های داستانی موافق و مخالف وجود دارد. به نوعی بسیار نگاه مطلق گرایانه به این شخصیت ها داشتیم. در این دوره شخصیتی با نقاط ضعف نداریم. این مصداق در دو حوزه داستانی کودک و نوجوان و بزرگسال وجود دارد. اما در دهه 70 شاهد نوعی تغییر در این نگرش هستیم. رزمندگان از جبهه ها بازگشته اند. زمان سازندگی فرارسیده است. بسیاری از رزمندگان ما در جبهه ها یا شهید شدند یا دچار یک نوع معلولیت یا ضایعه هستند؛ به نوعی جهاد وجود دارد اما نوع آن تغییر پیدا کرده است. رزمنده که از جبهه بر می گردد که به شغل قبل خود رجوع می کند یا ادامه تحصیل می دهد. گروهی دیگر از رزمندگان که نتوانستند خودشان را با شرایط محیط سازگار کنند، شرایط را هنوز به شدت آرمانی در نظر می گیرند یا دچار یک نو سرخوردگی و افسردگی می شوند. به خلوت پناه می برند و سعی می کنند گذشتگان را فراموش کنند. عده ای دیگر دست به عصیان می زنند و حرکت های همسو با جنگ و جبهه انجام می دهند که معیار مشخصی برای این فعالیت ها وجود ندارد و به نوعی شخصیت ثابتی نیز برای انجام دهنده این رفتار نمی توان در نظر گرفت. این دسته بندی بخش عمده قصه های دفاع مقدس دهه 70 را تشکیل می دهد. دردهه 80 که از آن می توان به نام عصری یاد کرد که عصر عکس العمل به تابوهاست، خط قرمزی تقریباً وجود ندارد. درستی و نادرستی در یکدیگر ادغام شده اند. رفتارها یا براساس عرف انجام می گیرد یا افرادی این رفتارها را دیکته می کنند. هنرمند سعی می کند خطوط قرمز را بشکند و وارد جبهه هایی شود که می توان با تسامح از آن به عنوان ادبیات فرهنگ نام برد. این رویکرد در ادبیات کودک و نوجوان هم مصداق پیدا می کند. چون در دهه 60 کودکان می توانند در جنگ حضور داشته باشند یا پدر در حال خداحافظی از خانواده است، یا مادری که فرزند او به جبهه رفته است چشم انتظار چشم به در دوخته است، و به طور کلی تنش عاطفی در داستان ها پررنگ است. ولی در دهه 70 این روند بیشتر می شود و ما شاهد نوجوانانی هستیم که شیفته جنگ هستند و با کلی مرارت خودشان را به جبهه های جنگ می رسانند. این سخن در عرصه های گوناگون ادبی و هنری هم صدق می کند.

در صحنه هایی شاهد این هستیم که پدری معلول با نوجوان خود برخورد دارد و شاهد عکسل العمل نوجوان هستیم که عده ای از این نوجوانان از پدر فاصله می گیرند و عده ای دیگر این افسردگی را با سرخوردگی پدر جبران می کنند و عده ای دیگر مبهوت می شوند.ک این جدایی پدر و فرزند مشکل اصلی روایت ماست و یا اینکه سعی می شود پدر را به نوعی نشان دهیم که راهی که می پیموده است راه گزافی بوده است. در عرصه های دیگر ادبیات کودک و نوجوان شاهد این رویکرد هستیم که مادر پس از شهادت همسر با مرد دیگری ازدواج می کند و این هجران روی کودک تاثیر می گذارد. بخش بعدی خود کودک و نوجوان در عرصه ادبیات جنگ این است که کودک و نوجوان بنا بر ظلم و زور وارد این معرکه شده اند؛ شهری اشغال شده است و این افراد در شهر حضور دارند و اتفاقاتی از این دست که در داستان های ما روی می دهد.

به طور کلی آرمان گرایی در دهه 60 بیشتر در دهه های اخیر حتی دهه 70 بوده است. در سال های اخیر شاهد آثاری هستیم که به تابوها جواب می دهد.

بسیاری از آثار دفاع مقدس از خطوط قرمز گذر کرده اند و به نوعی تابوشکنی شده است و این داستان ها نیز به عنوان داستان های متعالی معرفی و دیده شده است. ما در دهه 80 شاهد این نوع نگرش هستیم. نوع حمایت های مدیران در عرصه های ادبی و هنری نیز نشانگر این نوع تفکر است. ما در سال گذشته تماشای چند فیلم جنگی بودیم. آثار ادبی افرادی چون احمدزاده؛ قیصری با اثر خاص در زمینه تابوشکنی کتاب «من قاتل پسرتان هستم» از احمددهقان از شاخص ترین این آثار به حساب می آید. در عرصه سینمایی نیز نگاه ها به این گونه است. فیلم های پاداش سکوت و طبل بزرگ زیر پای چپ از جمله فیلم هایی است که رویکردی ضدجنگ به جنگ دارند.

فیلم های دیگری چون اخراجی ها و پیک نیک در میدان جنگ هم وجود دارد ک از دریچه طنز وارد این ژانر هنری و خلق یک اثر ضد جنگی شده اند. خوشبختانه در این آثار جنگ به صورت طبیعی خلق می شود و به نوعی مخاطبان با این آثار همذات پنداری می کنند. البته باورپذیری به این معنا نیست که اثر دارای یک سبک رئال صرف باشد. شما فیلم یا کتاب های هری پاتر را نگاه کنید، آنچه در این آثار وجود دارد در یک جهان کاملا فانتاستیک اتفاق می افتد و به شدت رویکرد تخیلی دارد اما چون رابطه ها براساس همان واقعی چیده شدهاست با این آثار همذات پنداری می شود. در دهه 60 باورپذیری به این معنا بوده است که مثلا دو کاراکتر متعالی باشند و با بقیه افراد جامعه کاملا متفاوت باشند. البته این نوع نوشتن در یک برهه زمانی یعنی همان زمان جنگ نیاز بوده، از طرف مخاطب نیز کاملا باورپذیر می نمود اما استفاده از این نوع نوشتن در حال حاضر در جامعه ادبی دفاع مقدس ایران کمتر با استقبال مواجه می شود.»

ابراهیم حسن بیگی در پیشگفتار کتاب «کنکاش در رمان جنگ » ادبیات داستانی دفاع مقدس را به دو دوره زمان جنگ و زمان پس از جنگ تقسیم می کند. وی مضمون اغلب داستان های دوره اول را حوادث جبهه های جنگ و مستند به شنیده ها و دیده های نویسندگان می داند و به همین دلیل برخورد احساسی با جنگ، شعارزدگی، سطحی نگری و بی توجهی به مبانی ساختاری و ادبی را از ویژگی های آثار این دوره را ادبیات دفاع مقدس می داند.

حسن بیگی پس از اشاره به افت دوساله اولیه داستان نویسی جنگ در اولین سال های پس از قبول قطعنامه و رویکرد حمایتی بعدی، به تنوع مضمون و قالب داستانی دفاع مقدس پرداخته و در جمع بندی آنچه در سال های پس از جنگ به چاپ رسیده و ضمن اشاره به آغاز دوران شکوفایی ادبیات دفاع مقدس در این دوره به نتایج زیر اشاره می کند:

«1. رویکرد نویسندگان در این دوره به رمان و داستان بلند بیش از داستان کوتاه بوده است.

2. آثار این دوره نسبت به دوره قبل به لحاظ تنوع و فرم و توجه به صناعات ادبی و تلاش برای رسیدن به تکنیک و ساختار مناسب قابل توجه است. نویسندگان با استفاده از تجربه به دست آمده، کسب توانمندی های ادبی و پرهیز از برخوردهای احساسی با مقوله جنگ، توانستند در حد قابل ملاحظه ای سطح آثار خود را ارتقا بدهند.

3. کنش و واکنش های منطقی نویسنده و شخصیت های داستانی، پرهیز از شعارزدگی و بروز احساسات تند و اتخاذ مواضع سیاسی و حذف قابل توجه ردپای نویسنده در اثر، از ویژگی های دیگر این دوره است.

4. در آثار دوره اول، مکان وقوع داستان، اغلب جهبه های نبرد بود، اما در آثار دوره دوم، شاهد آثار مربوط به پشت جبهه ها نیز هستیم. جنگ شهرها، مسائل خانواده های رزمندگان، تاثیر شهادت یا اسارت آنها بر افراد خانواده و مشکلات ریز و درشت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از جنگ دست مایه آثار بسیاری از داستان ها و رمان های این دوره محسوب می شود.

5. موضوع اسیران آزاد شده جنگی یعنی آزادگان و نیز مسائل جانبازان و خانواده شهدا از موضوعات مهم بسیاری از رمان های این دوره است که البته حمایت بنیاد جانبازان از چاپ این نوع کتاب ها را باید مزید بر علت دانست.

6. در آثار این دوره، نویسندگان بدون دغدغه خاطر به ویرانی ها و مصائب جنگ نیز پرداختند. در واقع آن روی سکه جنگ را نیز به تصویر کشیدند. در این نوع آثار مسائل انتقادی از نارسائی ها، سوء مدیریت و بی توجهی به خانواده رزمندگان بی پرده بیان می شد که البته جهت گیری کلی نویسنده مثبت و انتقادها در جهت سازندگی بود.

7. در این دوره شاهد چاپ آثار بودیم که عده ای به آنها داستان های ضدجنگ گفتند. داستان های ضدجنگ به داستان هایی اطلاق می شد که نویسندگان آنها در مقابل جنگ موضع منفی داشتند و این موضع به معنی انتقاد از عملکرد و سوءرفتارها نبود، بلکه جنگ و خرابی های ناشی از آن را متوجه نظام حکومتی ایران می کردند که البته چاپ این نوع آثار یا واکنش های منفی و انتقادآمیز بسیاری از مردم مواجه شد که بعضاً برخی از این آثار از سطح جامعه جمع آوری می شد و یا حتی مجوز چاپ نمی گرفت.

به هر حال خلق آثار داستانی جنگ با اوضاع سیاسی- اجتماعی جامعه در ارتباط است و به تحولات دو دهه اخیر نیز توانسته بر این روند تاثیر بگذارد. فراهم آوردن فضای بازتری برای داستان نویسان این حوزه می تواند بازار واقعی چنین محصولات فرهنگی را رونق بخشد. بی شک در اوضاع بسته و شرایط نابسامان، آثار سخیفی که هنرشان زیرپا گذاشتن خط قرمزهاست، با استقبال بیشتری مواجه خواهد شد. اما ایجاد زمینه مساعد برای طرح اندیشه های مختلف در این گونه ادبی بهای واقعی آثار ادبی را تا حدود زیادی مشخص خواهد نمود. هر چند به نظر می رسد که عدم تمایل به نوشتن از دفاع مقدس و یا سیاه انگاری مطلق برخی نویسنده ها به هنگام خلق شخصیت ها و صحنه هایی از جنگ، ریشه در برخوردها و دسته بندی های اولین سال های انقلاب دارد.

زیرا ادامه همان جدایی و قهر به عدم درک جنبه های مثبت دفاع هشت ساله از سوی برخی نویسندگان منجر شده است. وگرنه هر انسان عاقلی به دفاع- حداقل در مورد جنگ ایران تا فتح خرمشهر- قائل است؛ اما دریغ از آنکه تا این حد نیز رشادت ها دیده شود.

منبع: کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی و جنگ و دفاع مقدس/ دکتر محمد حنیف، محسن حنیف/ پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس/ 1388

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده