يکشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۳
شهید حسن تاجیک فرزند غلامحسین در سال 1342 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 9/9/60 در منطقه بستان در عملیات ظفرمندانه الی طریق القدس در نبرد علیه مزدوران بعثی صدام کافر بر اثر اصابت گلوله خمپاره از ناحیه سر و مغز به فیض شهادت نائل و به لقاءالله پیوست.

 
بسم الله الرحمن الرحیم

 

پس از عرض سلام  به  تمامی رزمندگان جبهه های اسلام و درود به روان  پاك  شهيدان وصيت نامه ام را اين طور آغاز می كنم: پادشاهانی بودند با قدرت و شوكت تمام برای خود دژهايی ساخته بودند محكم تر از فولاد تا از هر نوع آسيبی در امان بمانند ولی مرگ به آنان امان نداده و آنان را از بلندیهای فخر و غرور و قدرت و جلال و بزرگی به گرداب نيستی و عدم و به ورطه نابودی كشانيد. آنان با آن قدرت نتوانستند خودشان را از مرگ برهانند ما چگونه خواهيم توانست از چنگال مرگ در امان باشيم.

پدران و مادران، بگذاريد فرزندانتان به مقام رفيع شهادت نائل شوند. بگذاريد جوانانتان از اين محبت الهی بهره مند گردند. نگذاريد آنان در اين لجن زار زندگی مدفون شوند. آن ها را از رفتن به جبهه ها منع نكنيد. اگر آن مرز نشين غيور می دانست كه روزی جنگی واقع می شود و شما از رفتن به جبهه سرباز می زنيد و عذر و بهانه می آوريد، هيچ وقت در آنجا ساكن نمی شد. مگر نه اين است كه مرز كشور مرز همه ماست. پس  چرا از كمك به آنان دريغ می كنيد بايد هرچه او دارد و تو داری روی هم  گذاشته و با هم  زندگی  نمائيد.


اگر جنگ زده آواره گشت تو آواره گشتی. من اين را خطاب به آنان كه از كمك كردن به هموطنان جنگ زده سرباز می زنند می نويسم. ما  جنگ های زيادی در پيش داريم و اين جنگ ما را به هم نزديك می گرداند و جمله ای به خانواده خود: ما چگونه می توانيم در روز محشر ادعا كنيم كه در پيش برد اهداف انقلاب در اين جنگ سهمی داشته ايم و حال آن كه قطره خونی از ما به خاطر جنگ نريخته شده. پس من شهيد می شوم تا روز قيامت شرمسار نباشم و بگويم برای نهال انقلاب ما هم خون داديم. برای من گريه نكنيد در حالی كه من به شما می خندم از شوق آن كه به افتخار شهادت نائل شده ام و چه افتخاری از اين بالاتر؟ من رفتم ولی راهم هست با پای مردم انقلابی پيش برديم و با اين خطبه علی (ع) وصيت نامه ام را پايان می دهم.

كوه ها از بلا آكنده شوند تو از جای خود حركت نكن دندان روی دندان بنه، كاسه سرت را به خدا عاريه ده، پای خود را چون ميخ در زمين بكوب. چشم بينداز تا انتهای لشگر را ببينی و چشم خود را مپوش و بدان فتح و پيروزی از جانب خداوند سبحان است.  از خطبه نهج البلاغه علی (ع)

به اميد بازگشايی راه قدس از طريق كربلا و پيروزی كامل رزمندگان اسلام بر قوای كفر

خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگه دار

 والسلام  23/9/1360

 
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۸
0
0
روحش شاد
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده