وصیت شهید قنبر جعفرپور
اينها بدانند آرزوي ما شهادت است. اينها مي خواهند با شهيد كردن ما دلهايشان را شاد كنند. نمي دانند كه دل آنها غمگين و درد مند خواهد شد و روح ما شاد، چون ما با خداي خود پيوند مي يابيم.

شهيد قنبر جعفرپور متولد سال 1339 و شیفته و پاکباز مولا علی (ع) بود.  آخرین فعالیتش را در خدمت صادقانه در معاونت اطلاعات بود که هجدهم آذر ماه سال 1366 در سردشت به فيض شهادت نايل می گردد.

 

 

‏اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم ا... الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين، الرحمن الرحيم، مالك اليوم الدين، اياك نعبد و اياك نستعين، اهدنا الصراط المستقيم، صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضالين.

 

برادران و خواهران سلام عليكم

مي خواهم دوباره يك سوره بخوانم كه بيشتر علاقه داشتم و مي خواستم بدان عمل كنم، و مي خواهم آنهايي كه دوست دارند و مؤمن به خدا هستند، عمل كنند.

 

بسم ا... الرحمن الرحيم

والعصر، ان الانسان لفي خسر، الا الذين آمنوا و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

مي گويم كه دوباره مي گويم كه انسان هميشه در خسران است. خسران نكنيد، فريب نخوريد، هميشه جز متقيان و با متقيان باشيد. پشتيبان امامم باشيد، خدا را ياد كنيد، امام را ياري كنيد.

مي خواهم وصيت نامه ام را شروع كنم.

 

بسم ا... الرحمن الرحيم

 «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا ا... عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظرو ما بدلوا تبديـلا»

 (سوره اصحاب آيه 23)

 "از مؤمنين مرداني هستند صادق و آنچه با خداي خويش عهد بسته بودند وفا كردند. پس برخي از آنها شربت شهادت نوشيدند و شهيد شدند و برخي ديگر در انتظار شهادت و پيوستن به لقاءا... هستند و تغيير رأي و عهد نمي دهند."

پس از درود و سلام به رهبر انقلاب يگانه پرچمدار خونين و پرتوان اسلام و بنيانگذار جمهورى اسلامى و تنها مرجع جهان و امير مستضعفان و نور خدا ، امام خمينى ، طول عمر باعزت، با شرافت وبا كرامت را در تمام دعاها و نمازهاى خود خواهانم.

سلام بر رزمندگان اسلام در تمامى جبهه هاى حق عليه باطل،  که همیشه براى آنها پيروزى و ظفر بر دشمنان  را خواهانم.

مي خواهيم امروز از شهيدان كربلا سخن بگويم، مي خواهم سخنى از عاشوراى حسينى كه در تاريخ براى هر فرد مسلمان رسم و درس شهادت را آموخت، بگويم؛ حسينى كه با خون خود و ياران با وفايش در تاريخ جهان ستمگران و يزيد و آل يزيد را رسوا كرد.

 حسينى كه با خون خود و فرزندانش، جباران زمان را كه در دشت سرخ كربلا، مي خواستند اسلام را از بين ببرند، براى جهانيان شناسانيد و فهماند كه اسلام عاشقانى دارد كه نخواهند گذاشت به دست اینان پوسيده گردد.

حسين در آن دشت به مردم فهمانيد كه يزيد براى از بين بردن اسلام چقدر كوشا مي باشد و مردم بعد از شهادت عزيز زهرا، فهميدند كه چه كسی را كشته اند و اين زينب(س) بود كه رسالتش پيام شهدا را به گوش مردم رسانيد.

زمانیکه امام  در ميدان جنگ صداى هل من ناصر ينصرنى  راسرمي داد ، كسى نبود كه جوابش را بدهد و در ميدان جنگ تنها مانده بود، ولي من هم عين معلم شهيدمان عاشق اسلامم و خونم را به یاری و خواست خداوند ، به نزد درخت اسلام كه اصل و ريشه اش از ولايت فقيه و توحيد است خواهم ريخت .

مي گويم من خونم را براي خدا دادم و جواب هل من ناصر ينصرني امامم را جواب دادم و به جبهه ها عازم شدم.

اکنون در این زمان ، حسين زمان ما، امام  عزیزمان ، صداي هل من ناصر ينصرني را سر دارد، ومردم شهيد پرور ايران چنان به كمك امام خود شتافتند كه جهانيان و ابرقدرت هاي شرق و غرب به لرزه افتادند.

خون شهیدان همان خونی است كه براي رشد درختي كه اصل آن امامت مي باشد، لازم بود.  

مردم ما چنان خون مي دهند كه بعد از چهارده قرن، درخت خشكیده امامت را دوباره زنده كردند.

اين ملت با دادن شهيد در راه خدا

 

همچنین ولايت فقيه ابرقدرت ها را در هم كوبيد و در برابر ستمگران و ستم پيشه گان همچون كوهى استوار ايستاد. چنان كه حضرت علي(ع) ؛بنيانگذار امامت و تشيع، مي فرمايد كه مؤمن همچون كوه استواري است كه در برابر ضربات سهمگين و سيل هاي خروشان، در جاي خود استوار مي ماند.

و اینگونه بود که امام امت، آن مؤمن مخلص خدا، در برابر ابرقدرت هاي زمان ؛ كه هر روز با يك توطئه مي خواهند انقلاب با شکوهمان را از بين ببرند و اين حكومت را وابسته به خود كنند.  اما هرگز حكومت خدايي به غير خدا ، به هيچ كس ديگر پناه نمي برد و انقلاب اسلامي ما وابسته به شرق يا غرب نمی شود.

اینان بدانند روحانيت در خط رهبر و اسلام و قرآن وجود دارد و هرگزنخواهند گذاشت كه انقلاب وابسته به اين هیچ ابرقدرتی شود.

روحانیت هست تا کسی جرات فریب دادن مردم را نداشته باشد.

 حضرت محمد(ص) پيامبر خدا مى فرمايد: همه امت مرا نمى توان در آن واحد فريب داد، اگر توانسته اند توطئه هاى خود را عمل كنند به مدت كم مي توانند اين كار را بكنند ولى بعد از اين مدت امت مان بيدار خواهند شد و گور اين منافقان را با دست خودشان خواهند كند و منافقان بدانند كه تا روحانيت هست نمى توانند اين ملت را به هیچ ابرقدرتی وابسته كنند.

از ملت شهيدپرور ايران مي خواهم كه اين منافقان را چنان سرکوب کنند كه ديگر همچون منافقان نهرواني نتوانند ضربه اي به شخصيت هاي اسلامي بزنند.

از شخصيتهاي مذهبي چنان نگهداري كنيد كه نگذاريد منافقان آنها را (روحانيت چشم و روح ملت ما هستند) ترور كنند.

چنان كه امام فرمودند :  ترور كار بچه 12 ساله اي بيش نيست، ولي مردم با ترور این شخصيت ها روح درگيري مي يابند. از شما ملت شهيد پرور مي خواهم چنان خانه به خانه آنها را بگيريد كه ديگر نامي از آنها در تاريخ نماند و به فرمان امام امت لبيك گفته و اطلاعات 36 ميليوني خود را به كار بنديد و نام و وجودشان را از صفحه تاريخ برداريد.

ما از ترور و شهيد شدن باكى نداريم، چون شهادت براى ما مثل اين است كه تشنه اي درتاریکی شب دنبال آب می گردد، ناگهان به چاه آب يا چشمه زلال آبي برسد.

رزمندگان همچون تشنه اي كه آب مي خواهد و جویای آب است ، تشنه شهادت هستند . من نیز آرزوی شهادت دارم، شهادت سعادت است ، كسي كه شهادت را براي خود سعادت بداند هميشه پيروز است و مكتب والا گهر ما شهادت را، پيروزى مى داند.

چنان كه امام خميني مي فرمايد: مكتبى كه شهادت دارد، اسارت ندارد و ما با شهيد شدن با خداى خود ملاقات مى كنيم.

براي شما از چه گريه كنم، از چه بگويم،  اين منافقان چه ها كه نكردند،  ولي ملت ما هميشه در صحنه بوده و طلب شهادت دارند.

اينها بدانند آرزوي ما شهادت است. اينها مي خواهند با شهيد كردن ما دلهايشان را شاد كنند. نمي دانند كه دل آنها غمگين و  دردمند خواهد شد و روح ما شاد، چون ما با خداي خود پيوند مي يابيم.

ديگر وصيت مي كنم به پدر و مادر و خانواده ام.

پدر و مادرم، بعد از شهادت من زياد گريه نكنيد كه دشمنان خدا از گريه و زاري شما شاد مي شوند و مي گويند اينها طاقت شهيد شدن ندارند. چنان بايستيد كه از شما در حيرت باشند و گريه را براى شهداى كربلا كنيد. چنان چون كوه بايستيد كه منافقان دستشان برملا و چنان استوار باشيد تا منافقان كور شوند.

شما بايد شاد باشيد كه قربانى شما در درگاه خداوند متعال قبول شده است. چنان كه ابراهيم خليل(ع) وقتى كه فرزند خود اسماعيل را ، در پيشگاه خدا و در كوه منا قربانی كرد ، بر خدا سجده كرد و گفت:  اى خدا سجده مي كنم تو را ، بخاطر قربانى  که از من  قبول كردى. شما هم عين پيامبر به خدا سجده كنيد و بگوييد اي خدا ما را شاد كردي كه قرباني ما را قبول كردي.

چنان كه قرباني هابيل  فرزند آدم از طرف خداوند قبول واقع گرديد براي خداي خود سجده گذاشت.

 اي پدر و مادر من، شما بايد همچون هابيل به خداي خود سجده كنيد كه عزيزترين چيز خود را براي خدا قرباني داده ايد.

مادر و پدرم، زياد ناراحت نشويد و گريه نكنيد چون ما عزيزتر از آن شهيدان نيستيم كه مادرانشان جسم پاره پاره شهيدشان را با چشم خود مي بينند اما گريه نمي كنند و خدا را شكر مي كنند.

مادراني هستند كه جسم پسر خودشان را نديدند ، چرا که در دشت خوزستان در زير تانك هاي عراقي و مزدوران عراقي از بين رفته بودندد.

امید آن دارم که  پس از من، همچون مادر آن شهيدان استوار باشيد. پس براي شما صبر و بردبارى از خداوند منان خواهانم. اين صبر شما براى رضاى خدا باشد چون قربانى شما براى خداست.

من امانت خداوند براي شما بودم و به نزد شما به عنوان وديعه هستم پس اگر به امید خدا، شهادت نصیبم شد ، ناراحت نشوید. شاد شويد كه امانت خود را به بهترین صورت به خداوند تحويل داده ايد.

بعد از شهادت ،  روى قبرم كلمه ناكام را ننويسيد. زيرا كامى بهتر از اين نمى توانم پيدا كنم.چون من به معشوق خود رسيده ا م و آن خداست. براي من معشوقى بهتر از خدا نيست .

روي سنگ قبرم آرم سپاه را بكشيد و قبرم را هر كجا كه باشد فرق نمي كند ، هر كجا كه نام خدا باشد و براي زنده ماندن اسلام باشد،  قبر من آنجاست.

اگر جنازه ام به دستتان رسيد، نمازم را آقاي حجت الاسلام قراجه اى بخواند.

برادر همرزم و همسنگرم، تو هم عروسي كن، با عشق خدایت و با اسلحه ات، که من عروسى كردم با اسلحه خود. سنگر حجله گاه من بود و صداى رگبار مسلسلها براى من نقل و نبات بود و صداى خمپاره ها برای من هیاهوی مردم در عروسی بود.

خواهران و برادرانم، در خدمت اسلام و قرآن باشيد، هميشه در خدمت روحانيت باشيد. هنگام بردن تابوت من يك طرف تابوت را برادرم و عموزاده هايم بگيرند و برادرم احمد جسدم را بر قبر بگذارد.

اي برادرم احمد جان، به مردم بگوييد هر كه مقلد امام نيست براي تشييع جنازه من نيايد و به منافقان و ضدانقلابيون بگوييد كه به تشييع جنازه من نيايند كه آنها حاميان صدام كافر هستند؛ قنبر به دست عوامل صدام كشته شده است، بنابراين آنها هم در جرم كشتن من شريك هستند.

اي برادران و خواهران، زياد مطالعه كنيد. هميشه به ياد خدا باشيد و دعا بخوانيد . دعاي روز سه شنبه را زياد بخوانيد. هميشه به ياد خدا باشيد.

اي برادران من، حس مقام پرستي را در خود پرورش ندهید.  فکرتان و کارهایتان برای خدا باشد.  برای اینکار هر چند وقت یکبار،  به بهشت زهرا سر بزنيد و به رفتگان خود و شهدا فکر کنید و خواهران و مادراني كه به بهشت زهرا می آیند، نگاه كنيد.

برويد و نگاه كنيد آنهايي كه در رأس مملكت بودند، رئيس دولت بودند،  چه ها كردند و كجا رفتند. حس مقام پرستى را از يادتان ببريد و براي خدا فكر كنيد.

اى برادران من نگذاريد كه سپاه، اين نورچشم امام ، امامي كه مي فرمايد «اي كاش من هم يك پاسدار بودم، اين پاسداران عزيزان من هستند.» از درون پوسيده شود. از درون سپاه را حفظ كنيد و نگذاريد كه آن پوسيده شود.

با يكديگر مهربان، و نسبت به هم عطوفت و مهرباني داشته باشيد.

باري برادر، من به تو وصيت مي كنم كه خطبه هاي 27 و وصيت نامه حضرت امام علي(ع) به فرزند خود امام حسن(ع) در جنگ صفين را ، زياد بخوانيد و سرمشق زندگي خود قرار بدهيد.

بسم ا... الرحمن الرحيم

اللهم كن لوليك حجه ابن الحسن، صلواتك عليه و علي آبائه، في هذه الساعه و في كل الساعه، ولياً و حافظا و قائدا و ناصرا، و دليلا و عينا، حتي تسكنه ارضك طوعا، و تمتعه فيها طويلا. برحمتك يا ارحم الراحمين.

‌والسلام عليكم و رحمه ا...

قنبر جعفرپور

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده