شهدای امروز پانزدهم آذرماه
شهید حسین آسایش مردی بود از تبار آینه های پاک مردم دارای واخلاق حسنه شهید و ایمان قوی و عزم محکم او نظر همگان را به خود جلب می کرد مهربانی صداقت و احترامش به دیگران را از او انسانی متقی می ساخت رفتارش با پدر و مادر و کودکان بسیار دوستانه و از روی صمیمت و اخلاص بود و به همین خاطر الگویی کامل و حسنه برای دیگران بخصوص اطرافیان بود وی در زندگی خود در همه حال به خدا ایمان و تکیه داشت و او را همیشه با خود همراه می دانست و هیچگاه یاد خدا را فراموش نکرد


زندگینامه

نام و نام خانوادگی : شهید حسین آسایش

سال تولد: 1340

شهادت: 1365/09/15 قلاویزان

سمت : معلم

محل اشتغال : مدرسه پیام شهید

شکوهت را هیچ گاه نتوانستم در شعرهایم وصف کنم مهربانیت را گاه با بهار گاه با عشق قیاس کردم اما هیچ کدام نبود در ترنم نغمه های باران حضرت را احساس کردم و در پاکی و نرمی نسیم سحری صفای درونت را همیشه در روز دنبال تو می گشتم.

اما تو ستاره سترگی بودی که ظلمت شب را شکافتی و تبسم صبح را به شب زدگان خسته تقدیم کردی.

ویژگیهای فردی

شهید حسین آسایش مردی بود از تبار آینه های پاک مردم دارای واخلاق حسنه شهید و ایمان قوی و عزم محکم او نظر همگان را به خود جلب می کرد مهربانی صداقت و احترامش به دیگران را از او انسانی متقی می ساخت رفتارش با پدر و مادر و کودکان بسیار دوستانه و از روی صمیمت و اخلاص بود و به همین خاطر الگویی کامل و حسنه برای دیگران بخصوص اطرافیان بود وی در زندگی خود در همه حال به خدا ایمان و تکیه داشت و او را همیشه با خود همراه می دانست و هیچگاه یاد خدا را فراموش نکرد و با توکل بر خدا روی پای خود می ایستاد و در همه کارها خدا را مد نظر داشته و رضای او ملاک اعمالش قرار می داد و همیشه سعی می نمود تا اسوه خوبی برای دیگران باشد و با کسانی هم که از راه حق منحرف شده بودند مهربانی کرده و آنها را هدایت کند از شهید گفتن ساده نیست آن هم شهید آسایش که همیشه متانت و آرامش را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود و از لحاظ نمونه و الگویی کامل برای دیگران بود شهید آسایش در دوران شاه خائن و طاغوت همواره به دنبال کمک به افراد انقلابی بود و حضور چشم گیری در تظاهرات و راهپیماییها داشت و از هیچ کوششی برای روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران دریغ نورزید و همه جا حاضر بود تا جان خود را فدا کند در بسیج خیابانها فعال بود و برای نقاطی که از لحاظ آب با مشکل مواجه بودند آب می برد.برای نیازمندان نفت و نان تهیه می کرد و در کارهایشان به آنها کمک می نمود و بعد از آنکه به شغل مقدس معملی روی آورد به تقدس دیگر نیز نایل آمد و معلم قرآن در مدرسه شدند که خود فیض عظیمی میخواست بنابراین همواره سعی می کرد کودکان جامعه را به راه راست هدایت نموده و از آنها الگوهای خوبی برای جامعه بسازد در راه یاد دادن علم و ایمان به افراد و بچه ها از هیچ کوششی فروگذار نکرد و هفته ای یکبار بچه ها را به بیرون مدرسه می برد تا آنها را با عظمت و بزرگی خداوند متعال آشنا سازد کمک به مستمندان و نیازمندان جامعه از ویژگیهای بزرگ وی به حساب می آمد به طوری که حقوق ماهیانه خود را صرف کمک به این افراد می کرد و هیچگاه تنها به خود نیندیشیده و این ویژگی مردان بزرگ است به عنوان یک معلم به شاگردانش اهمیت می داد و آنها را مثل دوستان خود می دانست به طوری که هنوز بعد از گذشت سالها شاگردانش او را فراموش نکرده اند و به یاد او هستند هنگامی که تصمیم گرفت عازم جبهه شود در پوست خود نمی گنجید.آری مگر می توان پرنده آزادی را در قفس نگهداشت و مانع پروازش شد و او این چنین بود که باید می رفت از سنگر علم و مدرسه به سنگر دفاع حق و حقیقت و آرمانهای والای خود و او خالصانه جان خود را در کف نهاد و عاشقانه جانش را فدای همه مهربانیهایش کرد برای او جبهه سرزمین مقدس بود که همه جان خود را بر طبق اخلاص می نهند و برای شهادت حاضرند و هم برای رفتن به خط مقدس عشق از یکدیگر پیشی می گیرند او مدتی در تدارکات خدمت کرد و از همه مهمتر سقای صحنه های نبرد بود سقای آب برای همه تشنگان اما نه تشنه آب تشنه معرفت و بهار و او رفت و بعد از مدتی حضور در جبهه به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت نایل شد.

 

منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده