مرور وصیت نامه شهید اکبر صفری
انسانی که یکبار بیشتر نمی میرد. چه بهتر این یکبار مردن را در راه خدا و در راه اسلام بمیرد.خدایا از تو می خواهم که به مومنین نیروئی عطا گردانی که فقط به خاطر تو کار کنند و نیت های آنها را خالص بگردان.
خدایا! تو  می دانی در دانشگاه کربلا چه می خواهم!
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید اکبر صفری/ سوم آذر 1344، در شهرستان ری چشم به جهان گشود. پدرش کرمعلی، در کارخانه کار می کرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. کارگر خیاطی بود.به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. هفتم بهمن 1365، با سمت پیک گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به کتف و قلب، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.

 وصیت نامه شهید اکبر صفری را در ادامه می خوانید؛

انسانی که یکبار بیشتر نمی میرد . چه بهتر این یکبار مردن را در راه خدا و در راه اسلام بمیرد. من خدا را شکر می کنم که به من قدری فرصت داد که اسلام را بشناسم و با این اسلام شناختن بتوانم جهاد کنم در راه خدا از دنیا بروم نه با جهل و خاموشی بلکه با عشقی به الله و با آگاهی کامل و شناختی عمیق .

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک اباعبدالله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزین.

آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند ، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بیکران بر دودمان نبوت پیامبر عظیم الشان حضرت محمد بن عبدالله (ص) و سلام و درود بیکران بر فرزندان پاکشان که سراج و منیر اسلام هستند . سلام بر دل پر درد مولا علی ابن ابیطالب و همسر پهلو شکسته اش فاطمه (س) و سلام بر قلب خونین مهدی فاطمه و سلام بر سلاله پاک پیامبر امام خمینی و سلام بر امت شهید پرور و قهرمان پرور ایران و سلام بر پدر و مادران شهید از دست داده ،

خدای من سینه ای را بگشای و کارم را آسان کن و گره از زبانم باز کن تا سخنم را دریابد . خدایا تو خود میدانی که من برای چه هدفی به جبهه آمدم و چه چیز را در این دانشگاه کربلا جستجو می کنم و چه چیز را آرزو دارم . انسانی که یکبار بیشتر  نمی میرد چه بهتر این یکبار مردن را در راه خدا و در راه اسلام بمیرد .

من خدا را شکر می کنم که بمن قدری فرصت داد که اسلام را بشناسم و بااین اسلام شناختن بتوانم جهاد کنم و با جهاد در راه خدا از دنیا بروم . نه با جهل و خاموشی بلکه با عشقی به الله و با آگاهی کامل و شناختی عمیق و این اسلام بود که باعث شد من از خواب غفلت و از لاک خود بیرون آیم و به دور و برم بنگرم و بر زندگی از دید دیگری نگاه کنم . من در این راه از خدا خواستم که اگر لیاقت شهادت را دارم خدای برگ این فیض عظیم را که بدست آمدن آن برای همه نیست و آسان بدست نمی آید نصیب من کند.

شهادتی که خالصانه در راه الله و در راه اسلام باشد آرزوی هر مسلمان و مومن است . اگر در این راه شهادت نصیبم نشد باز افتخاری است که در این جهاد شرکت کردم و آنقدر دنبال این راه خواهم بود که به آرزویم برسم و من هر چند نتوانستم و لیاقت بودن در زمین کربلا و را نداشتم و به ندای هل من ناصر امام حسین جواب بدهم ولی به هل ناصر حسین زمان امروز لبیک خواهم گفت و ای کاش خداوند صدها بار به تو اط شیطان .

خدایا از تو می خواهم که در آخرین لحظات عمرم بتوانم مولایم را ببینم . ای انسانهای روی زمین به اطراف خود بنگرید و جوانان رزمنده را در جبهه های جنگ بخاطر بیاورید. خونی که این جوانان رزمنده در جبهه ها می ریزند بخاطر آبیاری اسلام و قرآن می باشد و همانطور که یک کشاورز به زمین خود آب می دهد تا زمینش بتواند در آینده جواب گوی زحمتهای آن کشاورز را بدهد . اسلام هم همینطور است.

شما را بخدا سوگند کمی خود را اصلاح کنید. اسلام باید در تمام نقاط جهان پیاده شود . پروردگارا اینک تو را شاهد گواه می گیرم که آگاهانه به مشهد خویش می روم حال که به جبهه می روم و به پای چکمه می کنم و سینه دشمن را نشانه می گیرم نه بخاطر کینه و خصم بلکه برای احیای دینم و صدور انقلابم است و از خدای بزرگ می خواهم که مرا یاری کند تا در راه او گام بردارم و تمام وجودم در راه او باشد و در این راه که می روم هر گلوله ای که به تنم می خورد بیاد خدا تحمل می کنم و از خدا می خواهم که بمن صبر عنایت کند و اگر من کشته شدم چه سعادتی بهتر از آنکه در نزد خدایم دوش بدوش شهدای سرخ علوی در دنیای دیگر باشم و از رهبری که  می پرسیدیم امام کیست گفت من یک طلبه ام .

پس من در برابر این موری بیش نیستم و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی این کشته شدن یا شهادت مرا قبول کند و مرا بپذیرد ما نباید منتظر مرگ باشیم که مرگ ما فرا برسد بلکه باید بسراغ مرگ برویم . و شما ای دشمن بدان و آگاه باش که اگر بر روی سرم مثل نقل و نبات گلوله ببارد و اگر سر راهم یکسره مین بکاری و خود را به تمام تجهیزات مسلح گردانی یکقدم بعقب بر نخواهم گشت .

زیرا یک مسلمان واقعی و معتقد به انقلاب و مدیون به این همه خون شهدا جز این نمی تواند باشد و توی کثیف اگر می خواهی قدم ننگین خود را به خاک کشور اسلامی ما بگذاری بایستی از روی ما بگذری و این را بدانید که امروز یا فردا به یاری خدا و امام زمان به کربلا خواهیم رسید و از آنجا به قدس عزیز خواهیم آمد و با هم دست بیعت خواهیم داد و دستها را در هم گره و همچون یک واحدی از آنجا نهضت حسینی خود را ادامه خواهیم داد. ما هم اکنون تمامی اعضاء بدن خود را در راه سرنگونی و برکندن دشمنان خدا آماده کرده ایم و آنچنان در این راه استوار و سریع و خالصانه به یاری خداوند و امام زمان به پیش خواهیم تاخت.

السلام علیک یا اباعبدالله و السلام علیک ایها مظلوم و ابن مظلوم. سلام بر تو ای حسین و سلام و درود فراوان بر تو ای مظلوم تاریخ. حسین جان من سرباز کوچک تو آمدم تا با خونم زاده کربلایت را برای پدران و مادران شهید پرور و شهید از دست داده باز کنم و آرزوی آنها زیارت قبر شش گوشه توست و آنها را به آرزویشان برسانیم امت شهید پرور باور کنید که اگر اطاعت از فرمان امام عزیز و اسلام نبود هیچ قدرتی نمی توانست مرا به جبهه جنگ بفرستد فقط این پیام گرم و دلنشین پیامبر گونه امام عزیز است که ما قاسمهای دوران به میدان پیکار با دشمنان خدا دعوت می کنیم و افتخار می کند به علی اکبرها و قاسمها و می گوید من از راه دور بوسه بر بازوان این عزیزانم می زنم.

پدرم اگر من در راه خدا شهید می شوم کار بزرگی نیست . بلکه یک وظیفه ای کوچک را برای خدای بزرگ انجام داده ام پس شما همیشه سعی کن وظایفی را که خدا از شما می خواهد کاملاً بجا آورید . ای پدر عزیز نقش مهمی که در پرورش من داشتی راه را به من نشان دادی و از تو می خواهم که مرا ببخشی اگر نافرمانی کردم و بعد از مرگم و شهید شدنم از شما می خواهم که برایم گریه و زاری نکنی که روح مرا عذاب خواهد داد و خنده بر لب دشمنان زیادتر می شود و همانطور که بزرگان امت گفته اند شهید عزادار نمی خواهد بلکه پیرو ادامه دهنده راهش را می خواهد . پدر و مادر عزیزم امروز اسلام احتیاج بخون دارد امروز روزی است که باید به ندای خونین حسین لبیک گفت و من چگونه می توانستم طاقت بیاورم و تحمل کنم شهادت برادران عزیزم را که بسوی عشقشان رفتند.

دیگر تحمل ندارم و صبر ندارم می خواهم بروم پیش خدایم . تحمل شما بر نبودن من و راضی بودن بر رضایت خداوند بزرگترین اجری است که می توانید برای خود کسب کنید . پدر و مادر عزیزم من از شما می خواهم که مرا ببخشید و اگر از شما حلالیت می طلبم من از شما پدر و مادر عزیز و خواهرها و برادرانم و فامیل هایم می خواهم که اگر من انشاءالله به مقام بزرگی که در آرزویش هستم رسیدم اصلاً ناراحت نشوند و از هیچ کس تسلیت نپذیرند و فقط خدا را شکر کنند که این نعمت بزرگ را به من و خانواده ام ارزانی داشته است ، و در زندگی فقط خدا را نظر داشته باشید و از دستورات ولی امر پیروی کنید و هیچگاه در زندگی غیر از خدا چیزی نخواهید و بدانید که تنها خداست که می دهد و می گیرد و ما همه از او هستیم و به سوی او باز می گردیم .

سلام بر مادر عزیزم که همه صبحها برایش شب بود و شبها برایش صبح که توانست مرا علی اکبر گونه به جبهه بفرستید باید خدا را شکر کرد . مادر عزیزم مرا ببخش اگر با تو بدی کردم و از من راضی باش و باید افتخار کنی که چنین فرزندی را در راه خدا دادی و باید شما از خداوند بخواهید که مرا جزء شهدای مخلص قرار بده . انا لله و انا الیه راجعون خداوند این امانتی را که پیش شما گذاشته بود باز پس گرفت مادرم باید سرفراز و سربلند باشی که یکی از فرزندانت را در راه خدا سپردی .

وظیفه شما در این موقع و در این زمان این است که خواهرانم را در راه قرآن و اسلام هدایت کنی و صفهای نماز جمعه و مساجد را با آنها پر کنی چرا که شهدای اسلام برای نماز جان و مال خود را هدیه کردند . برادرهایم     می خواهم که همیشه اول به یاد خدا باشید بعد به فکر چیزهای دیگر چون غیر از خدا همه چیز این دنیا فانی است و شما خواهرانم مبادا یک لحظه از خدا غافل باشید هر کاری را که می کنید نام خدا را فراموش نکنید و شما باید طینت وار عمل کنید و پیام خون شهیدان را با اعمالتان و اخلاقتان و با بیانتان به گوش جهانیان برسانید و از شما ملت و پدر و مادر عزیز و دوستانم می خواهم که از خدا بخواهید که امام و رهبر مستضعفان را تا انقلاب مهدی طول عمر بگرداند و از خدا بخواهید که مرا جزء شهدای مخلص و شهدای اسلام قرار بدهد . انشاءالله .

خدایا اگر گناهی از من سر زد و نادانی و جهل بوده است مرا ببخش و بیامرز. خدایا به پدر و مادرانم و به برادران و خواهرانم صبر بده تا نبودن مرا تحمل کنند. خدایا بودن خودت نبودن مرا از دیدگاه اشکبار مادر محو بکن. خدایا از تو می خواهم که به مومنین نیروئی عطا گردانی که فقط به خاطر تو کار کنند و نیت های آنها را خالص بگردان. خدایا ما به لطف بیکران تو امیدواریم ولی ترسمان از این است که در نیتمان ناخالص وجود داشته باشد بلطف و کرمت آنها را برطرف بگردان.

خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده