سه‌شنبه, ۰۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۱
در اسناد ساواک آمده است: «مدرسه رسالت، واقع در کوچه بیگدلی به وسیله شیخ ابراهیم دشتی تأسیس شد و فعلاً همین شخص مدیر آنجا می‌باشد، اگر چه در اصل تأسیس، غرضی در کار نبوده و وابسته به کسی نبوده است؛ ولی رفته رفته همان برنامه مدرسه حقانی را پیدا می‌کند، به طوری که شنیده می‌شود شاگردان آنجا با شاگردان مدرسه حقانی تماس دارند و آنها نیز طرفدار خمینی هستند»
ردای سرخ
کتاب ردای سرخ در یک نگاه
امام خامنه‌ای(مد ظله العالی): «سلام خدا بر مجاهدین فی‌سبیل‌الله؛ آنان که شرف جهاد را با فضیلت علم به هم آمیخته و مصداق عالمِ عامل شدند. تاریخ شکوهمند روحانیت شیعه، هر چند که در همه‌ی دوران‌های پُرحماسه‌ی عُمر تشیع سرفراز، با فداکاری‌ها و مجاهدات خونین همراه است، اما آنان که در این عصر ـ که عصر پیکار سرنوشت‌ساز ارزش‌های الهی با تهاجم شیطان‌های زر و زور جهانی است ـ توانستند ردای سرخ جهاد و شهادت را بر قامت رسای حوزه‌ی روحانیت شیعی بیفکنند و اسوه‌ی قتال فی‌سبیل‌الله شوند، از ارزش مضاعف برخوردارند. …» پیام به روحانیون رزمنده ـ ۶۸/۱۰/۱

در اسناد ساواک آمده است: «مدرسه رسالت، واقع در کوچه بیگدلی به وسیله شیخ ابراهیم دشتی تأسیس شد و فعلاً همین شخص مدیر آنجا می‌باشد، اگر چه در اصل تأسیس، غرضی در کار نبوده و وابسته به کسی نبوده است؛ ولی رفته رفته همان برنامه مدرسه حقانی را پیدا می‌کند، به طوری که شنیده می‌شود شاگردان آنجا با شاگردان مدرسه حقانی تماس دارند و آنها نیز طرفدار خمینی هستند».
مدرسه رسالت که پیش از انقلاب یکی از مدارس فعال دینی بود، به مرور به یکی از مدارس انقلابی قم تبدیل شد؛ به ویژه طلاب این مدرسه در تظاهرات سرنوشت‌ساز ۱۹ دی سال ۵۶ حضوری پررنگ داشتند. شهید مرتضی شریفی اولین شهید این حرکت انقلابی، از طلاب این مدرسه بود. در آن روز طلاب مدرسه رسالت، مصدومان را به مدرسه برده و مورد مداوا قرار می‌دادند.
پس از پیروزی شکوه‌مند انقلاب اسلامی نیز مدرسه علمیه رسالت، برکات قابل توجهی برای حوزه و انقلاب داشت. در همین راستا در جریان انقلاب و دفاع مقدس، ۵۶ شهید و ده‌ها جانباز طلبه تقدیم نظام جمهوری اسلامی کرد.


شناسنامه کتاب

ردای سرخ؛ زندگی‌نامه، خاطرات و وصایای ۵۶ شهید مدرسه علمیه رسالت قم.

مؤلف: علیرضا صد اقت

ناشر: انتشارات بین‌الحرمین
چاپ: زیتون
طرح جلد  و صفحه آرا: سید مصطفی شفیعی (Ghadirnegar.ir)
نوبت و سال چاپ: اول ـ آبان ۱۳۹۴
شمارگان: ۵۰۰ جلد
قیمت: ۸۰۰۰۰ ریال
شابک: ۲-۷۷-۵۸۷۶-۶۰۰-۹۷۸
با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم

مرکز پخش: قم، بلوار شهید کریمی، خیابان شهید مفتح، کوچه شهید مفتح ۸، پلاک ۷٫
تلفن: ۳۲۷۰۶۹۷۲-۰۲۵ همراه: ۰۹۱۲۲۵۱۹۵۷۸
حق چاپ محفوظ است




مطالعه بخشی از کتاب
صفحات ۵۵ تا ۵۸ 

روحانی شهید جبار رمضانی
تولد: گیلان ـ املش ـ ۱۳۳۸
شهادت: اردیبشهت ۱۳۶۱ ـ عملیات بیت‌المقدس
زندگی‌نامه
طلبه شهید «جبار رمضانی» در تاریخ دوم اسفند سال ۱۳۳۸ در روستای «سیاه خولک» از توابع شهرستان رودبار دیده به جهان گشود و در آغوش پر مهر پدر و مادر مکرمه‌اش دوران خردسالی را پشت سر گذاشت.
او با توجه به استعداد و شوقی که برای فراگیری قرآن نشان داد، از ۴ سالگی نزد پدرش قرآن تلمّذ نمود و با صوت زیبایی آن را تلاوت می‌نمود. استعداد او باعث شد که پدرش شناسنامه‌ی جدیدی برایش بگیرد و با افزودن ۲ سال به تاریخ تولدش او را زودتر از معمول در مدرسه ثبت نام کند.
در حالی که ۵ ساله بود، به اتفاق خانواده به روستای «لیلم» از توابع بخش املش شهرستان رودسر هجرت نمود و پایه‌های اول و دوم ابتدایی را در سال اول ورود به مدرسه و پایه‌های سوم و چهارم ابتدایی را در سال دوم ورود به مدرسه سپری کرد. پایه‌های پنجم و ششم را هم در روستای هم‌جوار یعنی در «اسماعیل گوابر» املش سپری نمود. آن گاه جهت ادامه تحصیل در دوره متوسطه از روستای لیلم به بخش املش مهاجرت نمود و در شهرستان املش در خانه‌ای اجاره‌ای تا کلاس سوم متوسطه ادامه تحصیل داد.
اما اشتیاق فراوان او به فراگیری دروس فقهی و حوزوی و درآمدن در کسوت روحانیت باعث شد که از املش به شهرستان آستانه اشرفیه مهاجرت و در حوزه علمیه «وحید» آستانه اشرفیه ثبت‌نام کند. روزها مشغول تحصیل دروس حوزوی و شب‌ها نیز برای ادامه تحصیلات کلاسیک مشغول به تحصیل شد و پس از گذشت دو سال به شهر خون و قیام قم هجرت نمود و به ادامه تحصیل حوزوی و کلاسیک پرداخت.
در خرداد سال ۱۳۵۷ از مدرسه حکیم نظامی قم در رشته طبیعی دیپلم گرفت و پس از آن تمام وقتش را برای فراگیری علوم دینی گذاشت.
از سال ۱۳۵۶ تبلیغات وسیعی در جهت شناساندن امام خمینی(ره) و اهداف او آغاز نمود و در همین راستا چندین بار توسط مأموران حکومت ستم‌شاهی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در آزمون ورودی مدرسه عالی شهید مطهری تهران شرکت و پذیرفته شد و بدین منظور از قم به تهران هجرت نمود و به مدت یک سال مشغول دروس فقهی (اللهیات) شد.
با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاه‌ها مجدد در مدارس فیضیّه و حجتیّه قم مشغول به تحصیل شد. در تابستان سال ۱۳۵۸ جهت تبلیغ و نشر فرهنگ غنی اسلام به مناطق محروم خوزستان اعزام شد. در تابستان ۱۳۵۹ نیز به فرمانداری و شهرداری نهاوند اعزام شد و مشغول تبلیغ شد. با توجه به استعدادی که داشت در فرمانداری نهاوند علاوه بر تبلیغ مشغول به انجام کارهای اداری نیز شد. با تشکیل بسیج در شهرستان قم به عضویت آن درآمد و در دوره‌ی آموزشی آن نیز شرکت کرد.
سال ۵۹ ـ ۶۰ را از نهاوند به قم مراجعت و ضمن اشتغال به تحصیل در جهاد سازندگی قم نیز مشغول به کار شد. طی مدت ۷ ماهی که با جهاد قم همکاری را آغاز کرده بود، دو بار جهت تبلیغ به مناطق جنگی اعزام شد.
او که تحصیلات حوزوی خود را تا سطع لمعه گذرانده بود، پس از گذشت از دومین اعزام‌اش به جبهه، تصمیم گرفت به سنت حسنه ازدواج گردن نهند و بدین منظور به خواستگاری دختری متدین از خانواده‌ای متعهد و مؤمن رفت و زندگی مشترکش را با او آغاز نمود.
شهید رمضانی از جوانانی بود که سراسر زندگی‌اش از کودکی تا هنگام شهادت الگوی شایسته‌ای برای جوانان در کسب فضیلت‌های اخلاقی و بندگی به درگاه باری‌تعالی و خدمت به جامعه اسلامی و خدمت به خانواده و کسب معارف اسلامی و علوم روز بود.
عبادت و راز و نیایش به درگاه احدیت ، اقامه نمازهای شب ، حضور در میدان نبرد با دشمن متجاوز، حضور در حوزه علمیه ، حضور در دانشگاه و سپری کردن دروس کلاسیک در مقطع زمانی کوتاه همه دلیلی بر این مدعاست.
سرانجام در ۹ اردیبهشت سال ۶۱، بعد از تقاضای مکرر از جهاد سازندگی قم برای سومین بار عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و در تاریخ ۶۱/۲/۲۱ در عملیات بیت‌المقدس پس از رزمیدن دلاورانه در جبهه شلمچه، به دیدار معبودش شتافت.
وصیت ‌نامه
وصیت‌نامه‌ام را با شهادت به یگانگی خدا و رسالت محمّد مصطفی(ص) و ولایت ائمۀ معصومین آغاز می‌کنم. به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران و به نام خداوند یاری دهنده مستضعفان و محرومان جهان.
سپاس خداوندی را که نعمت‌های بیکران به ما عطا نمود که بزرگ‌ترین آنها نعمت هدایت و در زمان ما نعمت وجود رهبر انقلاب اسلامی، رهبریتی که دین خدا را بعد از قرن‌ها فراموشی احیا کرد و با تحمّل رنج‌ها و کوشش‌ها و از دست دادن بهترین عزیزان و یاورانش مانند کوه و سخت‌تر از کوه استقامت نمود تا توانست فرعون زمانش، شاه خائن که یکی از مهره‌های ابرجنایت، آمریکا بود، واژگون نموده و ملّتی را سربلند و زنده گرداند و از خواری و ذلت بیرون آورد و انقلابی در تمام سطوح به وجود آورد و انسان‌هایی را از خمودی و خموشی به در آورد.
رهبری که دلسوز مستضعفان است و دشمن مستکبران و او بنده است و عبد و از خداوند و نیروهای غیبی الهام می‌گیرد. اوست که پشتیبانش خدا است و نائب بر حقّ امام زمان(عج) است. اوست که قدرت‌های پوشالی جهان را به وحشت انداخته و آمریکای جهانخوار را به لرزه درآورده است.
مردم عزیز ایران! هوشیار و آگاه باشید و به قول امام سالیانی مبارزه در پیش دارید و از اسلام عزیز دفاع کنید، که کرده‌اید. شما دنیا را مبهوت ساخته‌اید و چشم همه مسلمین و محرومین به شما دوخته شده. شما کاری کرده‌اید که به جز صدر اسلام سراغ ندارد.
جوانان عزیز ما! در راه خدا قیام کنید و جهاد کنید که امروز اسلام به خون ما بسیار نیاز دارد و ما همه مدیون این مکتب هستیم. اصلاً تمام مقصد ما مکتب است و در راه این مکتب پیغمبر ما و ائمه ما این همه رنج‌ها را به خود تحمّل کردند و جان و مال خود و عزیزان خود را در این راه فدا کردند و بدانید خداوند این جان‌ها و مال‌ها را می‌خرد و در مقابل پاداش بزرگ که همان بهشت و خشنودی او است عطا می‌کند.
«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیَقتلون و یُقتلون» (توبه/۱۱۱).
دوستانم و آشنایانم! از اسلام روی نگردانید و از اهل‌بیتb جدا نشوید. سعادت دو جهان در مکتب اسلام و اهل‌بیتb یافت می‌شود. از امام خمینی پیروی کنید و گفتار او را ملاک عمل‌تان قرار بدهید و از روحانیت پشتیبانی کنید و بدانید تنها حامی و حافظ اسلام اینانند و اینان بودند که تا امروز ارث انبیا را به دوش کشیدند و تا اینجا اسلام را به گوش شما رساندند.
و شما ای خانواده عزیزم! افتخار کنید که از خانواده شما شهیدی در راه انقلاب و اسلام داده‌اید. صبر و استقامت را پیشه خود قرار دهید و برایم گریه نکنید و من مدت‌ها درس خواندم و از مال امام زمان(عج) مصرف نمودم؛ امّا متأسفانه نتوانستم خدمتی در این راه بکنم. امیدوارم که خونم در این راه مثمره ثمر واقع شود و اگر با زبان و قلم و مال نتوانستم خدمتی کرده باشم، حداقل با خونم خدمتی کرده باشم.
خدایا! پاکم کن! بعد از آن خاکم کن. خدایا! ما را به راهی بدار که رضای تو در آن است و ما را از راهی باز دار که سخط و غضب تو در آن است.
من از مادر مهربانم امیدوارم که مرا حلال کند و از پدر عزیزم امیدوارم که مرا حلال کند و ببخشد. و از خواهران و برادران و تمام دوستان و آشنایانم امید رضایت را دارم و از جناب قائمی و خانواده محترمش و همسر عزیزم و تمام فامیلش می‌خواهم که از من راضی باشند و مرا حلال کنند.
والسلام
جبار رمضانی
۱۳۶۱/۲/۸

Image result

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده