خاطره ای از شهید محمد شاکری به مناسبت دهم آبانماه سالروز تولدش
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۵
یک شب که با مامورها درگیر شده بود با عجله آمد خانه ، جایی توی خانه قایم اش کردیم چند دقیقه بعد مامورها ریختند توی خونه . همه جا را گشتند ولی پیدایش نکردند .صبح موقع سحر او را مخفیانه به کرمان فرستادیم
بسم رب الشهدا و الصدیقین

خاطره ای درباره شهید   از زبان اسدالله ارجمند پسرخاله شهید:
اوایل انقلاب بود که فعالیت هایش را با درگیری و مبارزه با رژیم شاهنشاهی شروع کرد ، شعار میداد، یک شب که با مامورها درگیر شده بود با عجله آمد  خانه ، جایی توی خانه قایم اش کردیم چند دقیقه بعد مامورها ریختند توی خونه . همه جا را گشتند ولی پیدایش نکردند .صبح موقع سحر او را مخفیانه به کرمان فرستادیم . مدام تحت تعقیب بود و جا عوض  میکرد. تا اینکه انقلاب پیروز شد و به میناب آمد . یک روز با هم توی بلوار بسیج نشسته بودیم گفت : اسدالله ! می خواهم بروم جبهه ولی تو فعلا چیزی نگو . من به او گفتم مدتی صبر کن . سکوت کرد . نگاهش کردم چشمهایش پر از اشک شده بود . گفت : نه ! وقت تنگ است باید هرچه زود تر بروم . رفت ....


قابل ذکر است ، دهم آبانماه سالروز تولد شهید محمد شاكري می باشد ، این شهید گرانقدر در تاریخ  دهم آبان 1337، در شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش رضا، فروشنده تره‌بار بود و مادرش صديقه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نهم آذر 1360، در بستان بر اثر اصابت تركش به پشت، شهيد شد. مدفن او در بهشت‌زهراي زادگاهش واقع است. او را محمدرضا نيز مي‌ناميدند.  روحش شاد و یادش گرامی باد .
منبع : فرهنگ اعلام شهدای استان هرمزگان، سیستم سجایا



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده