چهارشنبه, ۰۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۳
شهادت بزرگترين آرزوي من است و بعد از من نيز بايد شماها راه مرا ادامه دهيد.

نام: عبدالمجيد عزيزي

تولد: 1351

محل شهادت: روستای گوگجلو میاندوآب در درگیری با ضد انقلاب

تاریخ شهادت: 6/8/1375

 

خاطره آقاي عبدالخالق عزيزي، برادر شهيد عبدالمجيد عزيزي

در روزي از روزهاي تابستان1375، روزي شهيد عبدالمجيد مرخصي گرفته و براي سر زدن و احوالپرسي پدر و مادر و برادر و خواهرانش به روستا آمده بود. شهيد هميشه چهره خنداني داشت. هميشه و در همه حال لبخند به لب داشت. خلاصه بعد از احوالپرسي از پدر و مادر و برادرانم نشستيم و از خودش و كارهايش مي گفت و مي خنديد و شوخي مي كرد. بعد از خوردن نهار از خانه آمديم بيرون و در باغچه اي كه در كنار خانه مان بود، شروع به قدم زدن كرديم و با هم به اختلاط پرداختيم. من به ايشان گفتم آخر چرا رفتي و از ما دور شدي. اينجا مي ماندي و با ما به پدر كمك مي كرديم تا زندگيمان بهتر شود. روزي در يك عمليات جانت را از دست مي دهي و ما را تنها مي گذاري. خنديد و گفت برادر عزيز، من نيز براي اين به نظام پيوستم كه براي اين خاك و شماها شهيد شوم.

شهادت بزرگترين آرزوي من است و بعد از من نيز بايد شماها راه مرا ادامه دهيد. شما نمي دانيد كه جانبازي براي مردم و كشورم چه شور و شوقي دارد. با اين گفته هايش، من از گفته هاي خود پشيمان شدم و در دلم به داشتن چنين برادري افتخار كردم و ايشان را ستودم. اين خاطره بسيار شيرين و آموزنده اي از برادرم شهيد عبدالمجيد بود.

منبع : مرکز اسناد

 

 

           

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده