خاطره زیبا از قربانعلی ملک محمدی پدر شهید
سه‌شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۷
آن روز علي را خداوند تبارك و تعالي در چاه زنده نگهداشت به خاطر امروز كه اسلام را ياري نمايد . . .

خاطره پدر شهيد علی ملک محمدی

او مي گويد من علي را با شيره جانم بزرگ كردم ، با عرق جبين كه از طريق بي خوابي درامر كشاورزي برای مردم بود ، اين بچه ها را بزرگ كردم . روزي او را با برادر كوچكتر از خودش به بيابان برده بودم . اينها با هم بازي مي كردند و مقداري هم زردآلو داخل يك كيسه داشتند و دنبال همديگر مي دويدند ، ناگهان صدا بچه ها بلند شد که ديدم علی افتاد داخل چاهي كه آن نزديك بود ، دويدم ولي نفهميدم كه چگونه به چاه رسیدم ؟ ديدم كه علي در سه چهار متری عمق چاه دو دستهايش اين طرف و آن طرف چاه آويزان است . به داخل چاه رفتم واو را به روي كتفم گذاشتم و بالا آوردم . اما کلاه و کفشهای اوبه قعر چاه رفته بودند .    ً دوباره داخل چاه رفتم تاكفش وكلاه علی که افتاده بود داخل چاه بیرون بیارم ، اماوقتی كه داخل چاه شدم ديدم كه هرچه داخل آب چاه مي روم به جايي نمي رسم ، دوباره بالا آمدم و مجددا با یک چوب بسیار بلند به داخل چاه رفتم ولي هرچه چوب را داخل آب چاه قرار مي دهم مي بينم چوب به ته چاه نمي رسد ، گفتم جهنم خوب بود خدا را شكر بچه ام غرق نشد . وقتي كه بالا آمدم از علي پرسيدم بابا جان اين چاه كه خيلي گود بود چگونه اينطور قرارگرفتي ، گفت : بابا من سه مرتبه به ته چاه رفتم و بالا آمدم و بعداً كسي دستم را گرفت و به اين طرف و آن طرف چاه وصل كرد كه ديدم تو آمدي و مرا بالا آوردي . علي دراين هنگام كه افتاد داخل چاه حدود 9 ساله بود و اين جمله خودش است هنگامي كه به جبهه رفته بود ، دو يا يك نامه به پدرش نوشته بود كه اي پدر عزيزم ؟ نگران من نباش زيرا تا خداوند تبارك و تعالي نخواهد برگي از درخت نمي ريزد ، راستي هم همينطور است كه به پدرش گفت ، آن روز علي را خداوند تبارك و تعالي در چاه زنده نگهداشت به خاطر امروز كه اسلام را ياري نمايد .

 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده