سه‌شنبه, ۰۱ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۹
نوید شاهد: زمستان سال 63 يا 64 بود و هواي سرد و باراني اهواز بر پوست دست و صورت شلاق مي كشيد، چشم ها ورم مي كرد و لب ها پوست مي تركاند.
زمستان سال 63 يا 64 بود و هواي سرد و باراني اهواز بر پوست دست و صورت شلاق مي كشيد، چشم ها ورم مي كرد و لب ها پوست مي تركاند.
براي نماز جماعت به حسينيه مي رفتيم كه هنوز سيستم گرمايي نداشت، همه كه برگشتند، آقا مهدي ماند! از بچه ها پرسيدم: برنمي گردند؟
پاسخ دادند: كار هميشگي اوست، سرما و گرما در او تاثيرگذار نيست، هميشه پس از نماز يك تا دو ساعت كارش همين است، خلوت و راز و نياز و ...
راوي: احمد علي بابايي
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده