«حسين اصلاني» دوست و همراه شهيد - در کلام یاران
دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۰
نوید شاهد: حسين اصلاني: «علی رضا جانباز 55 درصد از ناحيه كمر بود، اما هيچ گاه آن درد و مسئوليت هاي فراواني كه داشت؛ مانع از پروازهاي جنگي وي نمي شد. به قدري متواضع بود كه حتي برادرش خبر از جانبازي او نداشت. شهيد ياسيني جانبازي گمنام بود .»

حسين اصلاني: «علی رضا جانباز 55 درصد از ناحيه كمر بود، اما هيچ گاه آن درد و مسئوليت هاي فراواني كه داشت؛ مانع از پروازهاي جنگي وي نمي شد. به قدري متواضع بود كه حتي برادرش خبر از جانبازي او نداشت. شهيد ياسيني جانبازي گمنام بود .»

يك شب قبل از شهادت عليرضا با او تماس گرفتم و صحبت كرديم . عليرضا گفت : من فردا پرواز دارم شايد ديگر برنگشتم . فكر كردم شوخي مي كند؛ خنديدم و گفتم من منتظر آمدن تو هستم...

اين جمله را دوست و همراه سيد شهيد، خلبان، عليرضا ياسيني در حالي كه مسير نگاهش را به نقطه اي نامعلوم دوخته است، بيان مي كند. گويي هنوز پرواز او را باور ندارد. بعضي آدم ها با ياد و خاطراتي كه از خود به يادگار مي گذارند؛ هميشه زنده اند و سيد عليرضا خلبان شهيدي كه خوبي ها را در خود خلاصه كرده بود، از جمله آن آدم هاست. با حسين اصلاني راوي اين خوبي ها و از خودگذشتگي ها به گفتگو نشستيم كه حاصل آن را مي خوانيم:

حسين اصلاني از روزهاي آشنايي خود با شهيد ياسيني مي گويد : سال 50 وارد ارتش شدم و به عنوان سرپرست گروه آماد و پشتيباني، تداركات نيروي هوايي پايگاه بوشهر مشغول خدمت شدم. عليرضا با درجه ستوان دومي در پايگاه ششم شكاري بوشهر مشغول خدمت بود. دوستي ما از همان زمان آغاز شد.

وي ادامه مي دهد: سال 1357 با اوج گيري حركت انقلابي مردم، من به همراه شهيد ياسيني، عليرغم فشارهاي همه جانبه رژيم، به پخش اعلاميه در بين پرسنل مي پرداختيم. عليرضا اگر فرصتي مي يافت، در تظاهرات هاي مردمي هم شركت مي كرد.

اصلاني چشمانش را قدري تنگ مي كند؛ نفس عميقي مي كشد و به روزهاي آغاز جنگ برمي گردد: بعد از پيروزي انقلاب، سال 59 جنگ شروع شد. دشمن پايگاه هاي نيروي هوايي ايران را بمباران كرد. بلافاصله بعد از بمباران، شهيد ياسيني، با مراجعه به گردان پرواز پايگاه به همراه «محمود ضرابي» ، «شهيد اصغر سفيد پي» ، «شهيد حسين خلعتبري» و تني چند از خلبانان ديگر اين پايگاه، موفق شدند پاسخ دندان شكني به بمباران عراق بدهند .

حضور فعال و چشمگير عليرضا از همان آغازين روزهاي جنگ بود؛ به طوري كه بعد از جنگ- به عنوان خلباني كه بيشترين پرواز را در دوران جنگ داشت - از مقام معظم رهبري نشان ايثار دريافت كرد.

دوست شهيد، به جانبازي او اشاره مي كند: جانباز بود، ولي كسي نمي دانست. با اين كه چند بار و به دلايل مختلف از هواپيما اجكت (خارج شدن اضطراري از هواپيما) داشت و از ناحيه كمر جانباز 55 درصد بود؛ ولي هيچ گاه آن درد و مسئوليت هاي فراوانش مانع از پروازهاي جنگي او نمي شد. به قدري متواضع بود كه حتي برادرش خبر از جانبازي او نداشت. شهيد ياسيني جانبازي گمنام بود.

وي در ادامه به خدمات رساني او در پايگاه ششم شكاري بوشهر مي پردازد: عليرضا خدمات زيادي را در سازندگي يگان بوشهر انجام داد؛ از جمله: احداث بيمارستان و مراكز درماني، تامين آب شرب پايگاه، احداث بازارچه خيريه براي رفع امور و مشكلات سربازان يگان.

شهيد ياسيني در كنار «روح الدين ابوطالبي » و دوستان ديگر در پايگاه ششم شكاري، شش مدرسه و يك ورزشگاه بزرگ در شهرستان بوشهر احداث كردند.

همراه هميشگي سيد عليرضا حسن رفتار او را يادآور مي شود: عليرضا آخر هر هفته با پرسنل سازمان ديدار و به مشكلات و مسائل مالي آنها رسيدگي مي كرد.

او نمونه يك انسان كامل بود . رشادت ها و ايثارگري هاي او قابل وصف در جمله نيست . ياسيني تا زمان شهادت، با اين كه به عنوان يكي از فرماندهان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي بود و تمام فعاليت هاي ستادي را انجام مي داد در كنار آن به عنوان يكي از استادان خلبان، مشغول آموزش دانشجويان خلباني بود.

اصلاني از شب قبل از شهادت شهيد ياسيني مي گويد : يك شب قبل از شهادت عليرضا با او تماس گرفتم و صحبت كرديم . عليرضا گفت : من فردا پرواز دارم شايد ديگر برنگشتم . فكر كردم شوخي مي كند؛ خنديدم و گفتم من منتظر آمدن تو هستم . ولي انگار مي دانست كه ديگر بازگشتي وجود ندارد . آن شب حرف هايي را به من زد كه تا آن روز راجع به آن صحبت نكرده بود . نمي توانستم باور كنم كه او ديگر در ميان ما نيست . او بهترين دوست و همراه من بود .

راوي بخشي از خوبي هاي خلبان شهيد، سيد عليرضا ياسيني در پايان اضهار مي دارد: عليرضا ساده زيست بود و عاشق پرواز. هميشه به من مي گفت: «اين مملكت شرايط را براي آموزش و مهارت من فراهم كرده و من موظفم تا از اين مهارت ها ، براي حفظ و پيشرفت مملكت استفاده كنم. سيد رضا پيشرفت خود را مديون مملكت مي دانست. شهيد ياسيني عمر خود را صرف خدمت به مملكت كرد. و در اين راه جان خود را فداي آرمان هاي مقدسش نمود.

ضعليرضا با درجه ستواندومي در پايگاه ششم شكاري نيروي هوايي در بوشهر مشغول به خدمت شد. ا با درجه ستواندومي در پايگاه ششم شكاري نيروي هوايي در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمريكا ابتدا خلبانان در گردان هاي تاكتيكي تقسيم مي شدند و اكثر خلبانان شكاري مشغول تمرينات هوايي بودند. اين روند تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. شهيد ياسيني هم اشهيد ياسيني با اين كه چند بار به دلايل مختلف از هواپيما اجكت (خارج شدن اضطراري از هواپيما) داشت و از ناحيه كمر جانباز۵۵ درصد بود، ولي هيچ گاه درد كمر و مسئوليت هاي فراواني كه داشت مانع از پروازهاي جنگي او نمي شد. به قدري متواضع بود كه حتي برادرش خبر نداشت كه او جانباز مي باشد.
شهيد ياسيني عاشق پرواز بود. او با انواع مختلف هواپيما از جمله اف۴ اف۵ميگ۲۹ سوخو۴ و پي۳ اف پرواز كرد كه از اين حيث، از خود يك ركورد بجاي گذاشتمحبوياسيني تا زمان شهادت با اين كه به عنوان يكي از فرموي هوايي در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمريكا ابتدا خلبانان در گردان هاي تاكتيكي تقسيم مي شدند و اكثر خلبانان شكاري مشغول تمرينات هوايي بودند. اين روند تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. شهيد ياسيني هم از اين قاعده مستثني نبوديرضا با درجه ستواندومي در پايگاه ششم شكاري نيروي هوايي در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمريكا ابتدا خلبانان در گردان هاي تاكتيكي تقسيم مي شدند و اكثر خلبانان شكاري مشغول تمرينات هوايي بودند. اين روند تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داشت. شهيد ياسيني هم از اين قاعده مستثني نبود

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده