كلام شهدا

من دست از جهان شسته ‏ام و براى ملاقات خداوند به كربلاى خوزستان آمده ‏ام، خدايا! از تو مى‏خواهم كه، مرا با اصحاب حسين(ع) محشور كنى. آرزو دارم كه، بر خاك داغ خوزستان در خون خود بغلطم و به ياد عاشوراى حسينى خود را در قدم مقدسش بيفكنم. شهيد حسن پارسا

**********************

آيا كسى به خود اجازه مى‏دهد كه با چشم خود ببيند كه جنايت كاران و متجاوزان دست به سوى اسلامش، شرف و كشورش دراز كرده و قصد نابودى آن را داشته باشند و سكوت اختيار كند. من اكنون مى‏روم كه با خدايم ملاقات كنم، مى‏روم تا آتشى را كه در درونم مشتعل شده خاموش نمايم، من هم اكنون به سوى سنگر خالى هم رزمم به سوى لانه با صفاى جبهه و جنگ پرواز مى‏كنم كه دشمن بداند، هيچ وقت سنگرها خالى نمى‏ماند. شهيد احمد ولى پور

**********************

على جان، جايت بسيار خالى است. اين مكان، مكانى است عرفانى، اين جا، جايگاه عاشقان به الّله است. شهيد محمدرضا فدوى

**********************

معنويت حاكم بر جبهه ‏ها را حفظ و از رزمندگان مى‏خواهم كه آن معنويت را با خود به پشت جبهه‏ ها بياورند، تا ايران را سراسر به دانشگاه كربلا مبدل سازيم. شهيد پرويز محمدى

**********************

من همانند، هزاران عاشق ديگر به ديار عاشقان به دانشگاه تزكيه و به محل اجتماع عاشقان به معبود آمده ‏ام. تا خداوند عنايتى فرمايد و با ديگر شهيدان مرا محشور كند. آرى، من به اين مكان آمده ‏ام تا از اين دنياى پرتنگ جدا شده و به معشوق بپيوندم. اين جا، مكانى است كه براى آزاديش قدم به قدمش، به خون گل‏هاى اين ديار آغشته گشته. شهيد نريمان حميدى زاده

**********************

اما دخترم، كه آرزويت ديدن مهر و محبت پدر بود. ولى هنوز حرف‏هاى او را متوجه نمى‏شدى، اين نعمت الهى بى بهره شده ‏اى، با الگو قرار دادن حضرت سكينه رهرو خوبى براى رهبر انقلاب باش و بدان كه اسلحه فرزند پدرت و حجله سنگرش و تير و تركش نقل و نبات و شهادت عروسش مى‏باشد. شهيد انوشيروان رضايى فاضلى

**********************

من عاشقانه به سوى جبهه رفتم و اين براى چندمين بار است. به دانشگاهى كه درسش ايثار مى‏باشد شركت كرده ‏ام، اما در اين دانشگاه رفوزه شده ‏ام. چون خداوند گلچين مى‏كند و خوبان را مى‏برد و شهادت نصيب من نمى‏شود. شهيد محمد رحيمى

**********************

مادرم، مهربانم، عروسم اسلحه ‏ام بود. و حجله ‏ام سنگرم و گلوله ‏هاى سربى شيرينى ‏هايى بود كه بر سرم مى‏ريخت و ماه عسلم را به كربلا سفر مى‏كنم. شهيد رحمت الله برات پور

**********************

خدا هر چه بخواهد همان مى‏شود و زندگى واقعى در همين سنگرهاست، از همين نمازهايى است كه در سنگرها برپا مى‏شود و انسان‏هاى پاك و واقعى كه مدت‏ها دنبالشان بودم در اينجا هستند. خداوند لطف كرده و نور و رحمتش را بر من حقير تابانده، نورى كه در تاريكى حسرت يك شعله آتش را مى‏كشد. پر نور گشته ‏ام الحمدالّله. راستى چه زيباست، عشق بين انسان با خدا. شهيد غلامعلى احسانى

**********************

اين جبهه را، خداوند قرار داده است، تا جوانان بيايند و گناهانشان را از دوش خود بردارند. شهيد عبدالعلى رستگار كلاته

**********************

من از سرزمينى مى‏نويسم كه مردمان آن نماز شب به پا مى‏دارند و كارى جز گرفتن حق مظلوم از يزيديان و ظالمان ندارند و هيچ چيز به اندازه تقوى و ديندارى ندارند و دنيا برايشان به اندازه‏ى ارزنى ارزش ندارد. شهيد احمد احمديان

**********************

جبهه، بهترين محل براى آزمايش و پس دادن امانت است و اين را بدانيد، وقتى انسان مى‏خواهد با خدا معامله كند، بهترين چيز را تقديم مى‏كند. شهيد ابراهيم آموزگار

**********************

امروز اسلام به شما احتياج دارد، نه اين كه بگويم همه بياييد جبهه، ما مى‏گوييم در هر كجا هستيد جلوى باطل را بگيريد و احياى حق كنيد، همانجا هم جبهه است. شهيد جمشيد نامور

**********************

مادرم، من با تمام قواى خود مى‏جنگم. من گرمى آفتاب تابستان، باد سرد پاييز، برف و باران سنگين زمستان را در جنگ و جبهه تحمل مى‏كنم و خود را فداى اسلام و ميهنم مى‏كنم. و مادر من از جبهه و جنگ نمى‏گريزم، زيرا نمى‏خواهم مايه سرافكندگى تو باشم. شهيد حسن پارسايى

**********************

جبهه، يك نوع دانشگاه خودسازى است. كه در اين جا آدم خود ساخته مى‏شود و به سوى خانواده ‏اش مى‏شتابد و آنها را هم به طرف انقلاب سوق مى‏دهد. شهيد امير اميرى

**********************

همسرم، چند روز قبل به ميدان انتخاب رفتم، جايى كه بايد انتخاب كرد كه با چه كسى مى‏خواهى معامله كنى و من با توجه به آن كه در ظرف چند سالى كه خدايم را كه رَب و همه چيزم هست را شناختم و در مدت شناختم و تو به، به درگاهش و سجده كردن در اين ميدان، در اين عرصه تجارتم را سودمندترين تجارت يافتم، آن هم شهادت است. شهيد محمود عوض‏پور

**********************

من براى خودسازى و مبارزه با نفس خويش به اينجا آمده ‏ام، تا در اين مكان مقدس خود را از آنچه غير خداست برهانم و خود را براى پيوستن به خدا مهيا سازم. شهيد حبيب ا... عربى

**********************

در اين خط ايثار و فداكارى از رزمندگان اسلام زياد ديده مى‏شوند از همه مهم‏تر اين كه شب‏ها لحظه‏اى چشم بر هم نمى‏بندند و نيمه ‏هاى شب بر روى خاك مى‏افتند و مناجات به درگاه خدا مى‏كنند. شهيد احمد دل آرا

**********************

حضور در جبهه اسلام، در اين دانشگاه عملى معنويت و ايثار به من حقير داد. تا بتوانم دِين خود را نسبت به اسلام و مسلمين انجام دهم، و به عنوان يك خادم و سرباز به مملكت اسلاميم خدمت كنم چون هر لحظه امكان دارد كه از اين دنياى فانى چشم فرو بندم. دولت عابدى

امشب، به دستور فرماندهان عزيز و با نام الله، حمله ‏ى خود را بر دشمن زبون اسلام و قرآن آغاز مى‏كنيم و همواره از خداى خود مى‏خواهيم نصرت هر چه بيشترى به اسلام و قرآنش عطا بفرمايد و ما يقين داريم اين ما نيستيم كه دشمن را به روزگار سياه كشانده ‏ايم، بلكه ما وسيله بوديم و نه بيشتر و پيروزى را خدا به ما مى‏دهد به كمك امدادهاى غيبى خود و ما به اميد خدايش مى‏رويم و فقط به الله تكيه مى‏كنيم و بس و هيچ هوايى ان‏شاءالله به دل راه نخواهيم داد.شهيد رجبعلى نجفى

**********************

گاهى نسبت به بعضى از برادران، غطبه مى‏خورم از باب طلبيدن شهادت از خدا و مى‏گويم واقعاً اينها همان سربازارن صدر اسلام هستند به قول امام. برادران ساعت شمارى مى‏كنند كه كى حمله فرا مى‏رسد؟ گاهى فكر مى‏كنم چقدر دير مى‏گذرد. امروز، جمعى از برادران، گردآمده ‏اند و آماده ‏ى فروختن جان به خدا هستند و گروهى امشب به ديدار خدا و ديدار حسين(ع) مى‏شتابند و گروهى با امام زمان(عج) ملاقات مى‏كنند.

چهره‏ هاى اين برادران سراپا نور و معنويت است و انسان، مشتاق نگاه كردن به آن‏هاست، چون چهره ‏هاى بعضى از آن‏ها امشب براى خدا خونين مى‏شود و سراپاى پيكرشان، غرق به خون خواهد گذشت.

پس از انتظارهاى زياد و براى رسيدن به فيض شهادت، امشب شب موعود است و خداوند ان‏شاءالله به اين بنده‏ى حقير، منت خواهد گذاشت و جانم را خريدار خواهد بود.دعا مى‏كنم خدا قلب همه‏ ى رزمندگان راهت را در مصاف با دشمنان دينت ثابت قدم بدار و توفيق ده هيچگونه تزلزلى در دل آن‏ها ايجاد نشود. آرى، در اينجا با كسانى برخورد مى‏كنم كه در دعاهايشان، از خداى خود طلب شهادت مى‏كنند و همواره در انتظار لقاى پروردگار هستند. اكنون كه مشغول نوشتن هستم، لحظاتى پراكنده، هواپيماهاى دشمن برفراز آسمان، بمبهاى شيطانى خود را روى منطقه مى‏ريزند. شهيد رجبعلى نجفى

**********************

خدایا: تو را به خون کلیه شهیدانی که به دست شیاطین به شهادت رسیدن و هر کدام همچون دانه گندم که در زمین مرگ را بر خود قبول کردن و تعداد بیشتری دانه به وجود آوردند همچون تمامی شهیدانی که بعد از شهادت چون سیل خروش حرکت می کند، تا در این دانشگاه بزرگ انتخابی خود را در معرض نمایش قرار دهند. اسلام را در تمام کشورها پیروز بگردان. شما سعی کنید حتی المقدور در این جنگ که از ساعت ها و زمان های کمیاب روزگار است شرکت کنید.شهید ابوالقاسم فضلی

**********************

بار خدایا، تو را سپاس می گوییم که این همه نعمات را به ما ارزانی داشتی و این همه نعمت. رئوف و مهربان هستی خدا در همه حال بر ما با محبت و عطوفت حکم فرما باش که شاید ما طاقت اجرای عدل تو را نداشته باشیم و تو را سپاس می گوییم که به ما توفیق آمدن به جبهه این دانشگاه انسان سازی را دادی و خدایا به ما توفیق خدمت در راه اسلام و جهاد با کافران را عنایت فرما و اگر ما در این جا آن طور که باید عمل کردیم نکردیم و خودساخته نشدیم. خدایا تو ما را ببخش، پیام من به رهبر زمانم و امت حزب الله این است که، لحظه ای غفلت نورزند، چرا که دشمنان اسلام امروز کمر همت بسته اند تا اسلام را که رهایی دهنده و نجات دهندۀ مستضعفان است از میان بردارند. می‌خواهم به جبهه‌ها بیایند و آن وظیفه خطیر خود را به انجام رسانند و همواره در صحنه ها حضور مداوم داشته باشند و امام را تنها نگذارند و در این برهه از زمان که اسلام در برابر خطر ابرقدرتهای شیطانی قرار گرفته اند یاری نمایند. شهید سیدهاشم واحدالعین‌موسوی

**********************

همه باید این اصل را بدانیم که صبر و مقاومت بزرگان دین و مجاهدین فی سبیل الله در گذرگاه های حساس تاریخ در درگیری با مستکبرین خائن حفظ موجودیت مکتب و توسعه اسلام بوده است. بنابراین خانواده های عزیز بگذارید فرزندانتان افتخارتان باشند نه مایه ذلت و خواری شما، بگذارید در جبهه در مصاف با دشمن ضمیر فرزندانتان منور به نور ایمان گردد و اگر تا به حال همانند خاک طلایی بوده اند که قابل شناخت نبوده اند با پی بردن به خود و وجود و درون و اصل خود را نمایان گردانند و هرگز فکر نکنید با رفتن آنها از بین می روند و با ماندن باقی می مانند. همه چیز به دست خداست و اگر چنین اوهامی در ذهن دارید به دور ریزید که خدا را و عظمت او را درک نکرده اید. شهید سیدسیروس‌یگانه

**********************

گرچه من ناچيزتر از آنم كه به شهادت برسم يا كه يك رزمنده قلمداد شوم. زيرا جبهه همچون دانشگاه است كه انسان با امدادهاى غيبى‏اش آموزش مى‏بيند و هر كسى نمى‏تواند به اين جا بيايد، مى‏خواهم حقيقت را بگويم، آن چه من از جنگ آموختم كه كربلا، چون دانشگاه است و ايران چون صفحه ى سفيد كاغذى، خون و روده و رگم همچون جوهر و آموزگارم حسين(ع) و شهادت فارغ التحصيلى ‏ام است. شهيد سيدجليل حاتمى

**********************

خمپاره، رگبار و مسلسل و غرش تانك و آتش توپخانه و مزدوران صف اندر، صف، سنگر به سنگر و قدم به قدم به كمين نشسته و به سوى جبهه ‏ها مى‏تازند، عجيب كه شهادت مرز آتش و خاك، دشمنى و دوست نمى‏شناسد، بر دوست سبقت مى‏گيرد و بر دشمن يورش، ديگر فكر ابزارگراى شرق و غرب از محاسبه مى‏ايستد. شهيد محمدحسين خردمندى

**********************

پدر و مادرم من در جبهه كمك و همت مردم را با تمام وجود مى‏بينم، كه اگر كمك آن‏ها نبود اين جا نه آبى، نه لباسى و نه جنگى، بود در اين صحراى جنگ تماماً محرومان و زجركشيدگان، قيام كنندگان و ياران صديق امام و نسل جوان پيروز و زنده دل مى‏باشند و بى امان به هواى شهادت و عشق و ايمان به جبهه سرازير مى‏شوند و دشمن را به هراس مى‏افكنند. شهيد محمدحسين خردمندى

**********************

از روزى كه پا به جبهه گذاشته ام با چهره‏ هاى نورانى و جذاب زيادى آشنا شدم كه همه را از خودم مخلص ‏تر و با ايمان‏تر مى‏ديدم. كه واقعاً خداى خويش را شناخته و از دنيا دل بريده بودند و حس مى‏كردم با ديدن آن‏ها هر انسانى به ياد بهشت مى‏افتد. زيرا هميشه خالصانه و خوش برخورد هستند و معنويت تازه‏اى دارند كه روح انسان را تازه مى‏كند. شهيد جواد ابراهيمى


آرى دوستان! جبهه را دريابيد؛ به جبهه برويد، دانشگاه واقعى آنجاست. من در دانشگاه امام حسين(ع) درس مى‏خوانم و تا نتيجه ‏ى قبولى نگيرم به طرف باز نمى‏گردم. شهيد محمد ميراب‌طرقی طرقى

**********************

پدر عزيزم! من با اجازه‏ى شما مى‏روم به قتلگاه كردستان و به كربلاى اروميه، يعنى آن جايى كه سرهاى برادران ما را از تن جدا مى‏كنند و دست‏هاى برادران ما را از بدن جدا مى‏كنند. آنجايى كه برادران ما را مانند گل پرپر مى‏كنند و مانند گرگى درنده، اين جانبازان ما را به خاك و خون مى‏كشند. پدرجان! ناراحت نباشید پس باید خوشحال باشيد. شهيد رسول نيازى

**********************

جبهه، يكى از آماده ‏ترين و بلندترين سكوها براى معراج و پرواز انسان به ملكوت اعلى است. شهيد احمد معلمى

**********************

مى‏شنوم كه از دشت نينوا هنوز فرياد رزمندگان راه خدا به گوش مى‏رسد. و فريادپاکشان قله‏ هاى رفيع آزادى را در مى‏نوردد. شهيد على حجازى

**********************

هم اكنون در زير صداى مهيب گلوله ‏هاو شليك توپ‏ها كه از ديشب سكوت را در هم شكسته است، در سنگرى در ميان بيابان‏هاى پر از لاله‏ى خوزستان نشسته‏ام و به فكر حمله‏ى نهايى و سرنوشت ساز لشكريان اسلام كه در چند روز آينده شروع خواهد شد، هستم و تصميم گرفته ‏ام كه چند سطرى به عنوان وصيت نامه، بر روى كاغذ بياورم. شهيد يوسف محصل بيرجندى

**********************

اكنون در جبهه ‏ى حق عليه باطل، با غرش و شادى توپ‏ها و پاى كوبى رگبار مسلسل‏ها... و در زير پایش نقل‏هاى سرخين، به طرف عروس شهادت بدرقه ‏ام خواهند كرد و در سنگر حق عليه باطل، عروس شهادت را به آغوش خواهم كشيد. شهيد مصطفى آزاده

**********************

در جبهه ‏هاى نور عليه ظلمت كه معراج انسان‏هاى مخلص و مؤمن و ايثارگر است و كلاس درس و مدرسه‏اى جهت عشق به خدا و اسلام به شمار مى‏رود و كشتى نجات دهنده از ظلمت و گمراهى هستند به سوى ساحل نور و ايمان و البته توفيق حضور در اين ميدان‏ها و جبهه ‏ها نصيبم شد و از نزديك، شاهد رشادت‏ها و جانبازى ‏ها و ايثارگرى ‏ها و از خودگذشتگى‏ جوانان مخلص و كم نظير بودم. شهيد حسن آقاسى‏زاده

**********************

شب حمله است، شبى است كه حمله ‏اى را با نام كربلا می خواهیم به امید حق... و با فرماندهى امام زمان (عج) شروع كنيم. در اين حمله، حتماًجهت گشايش راه، خون لازم داريم... و اكنون شايد خون من هم قابل آن باشد تا قطره‏اى از رود خروشان اين راه باشد. اميدوارم كه شهادت من، شما را در راه اسلام و درراه اطاعت از رهبرى حسين زمان، امام خمينى مقاوم نمايد. شهيد مجيد حجتى

**********************

عروسى من در جبهه، عروسى من، شهادت است. صداى غرش گلوله، توپ، خمپاره، عقد مرا خواهند خواند. با پوششى از خون گرم و سرخ، خود را براى معشوقم - الله تعالى- آرايش خواهم كرد. در غلغله‏ ى شادى مسلسل‏ها و بارش نقل سربى در حجله ‏ى سنگر، عروس شهادت را به آغوش خواهم كشيد. عروس من شهادت و نام فرزندم آزادى ومن از اينجا فرزندم آزادى را به شما مى‏سپارم كه از آن محافظت كنيد. شهيد على اصغر خسروى

**********************

جبهه، بهترين محل براى آزمايش و پس دادن امانت است و اين را بدانيد وقتى انسان مى‏خواهد با خدا معامله كند، بايد بهترين چيزى را كه دارد، تقديم كند. شهيد ابراهيم آموزگار

**********************

اكنون که من شربت شهادت را مى‏نوشم و به شهادت مى‏رسم، نمى‏دانم با چه زبانى اينجا را توصيف كنم. وقتى با اين برادران رزمنده صحبت می شود، می بینم بعضى برادرشان شهيد يا مفقود است و ایشان سلاح آنان را به دوش می کشند وفقط بايد انسان اين‏ها را در جبهه ببيند و درس بگيرد. شهيد غلامرضا كاركرده

**********************

اين لطف خداوند بود كه نصيب اين بنده‏ ى حقير شد كه واقعاً اگر عشق است، در جبهه‏ ها است، اگر ايمان است، در جبهه‏ ها است و اگر دعا و معنويات است، در جبهه است و اگر صفا و صميميت و اخلاص است در جبهه ‏ها است. شهيد محمد رضا پلنگى

**********************

اكنون كه در آستانه‏ى اعزام به جبهه هستم، خيلى خوشحالم كه شايد بتوانم گامى كوچك و ناچيز بردارم. شهيد عليرضا بهرامى

**********************

در جبهه‏ ها، ناله ‏هاى شبانگاه، سجده ‏هاى طولانى همراه با زمزمه و ناله و اشك، نمازهاى شب، دعاها و مناجات‏ها و توسل‏ها، همه گوياى حقيقت‏اند. شهيد محمود اردكانى

**********************

آرى براى كسى كه در آتش درد و غم مى‏سوزد، سوختن، حيات اوست. البته مى‏بخشيد از اين كه من اين‏ها را گفتم، چون خودتان معلم و پرورش دهنده‏ى ما بوديد و خود بهتر مى‏دانيد. شايد يكى از علل آمدن من به جبهه همين بود كه نخواستم خودم را فداى خودخواهى و خود بينى‏هاى بعضى بكنم و با آمدن به جبهه، از لجنزارى كه بعضى از سودجويان و فرصت طلبان در شهر درست كرده بودند و زندگى را در خوب خوردن و خوب زندگى كردن مى‏ديدند، بيرون آمدم و در محيطى الهى و خدايى قرار گرفتم كه ديگر كسى براى مقام و منصب كار نمى‏كند و معيار برترى، همان (ان اكرمكم عندا... أتقيكم كم) از نامه‏ هاى شهيد عليرضا عاصمى

**********************

به خدا قسم هر طرفى را كه مى‏نگرم، دانش آموزانند كه قلمشان، كلاشينكف است و جوهرشان، خونشان و دفترشان، زمين سرخ كربلا است. شهيد يوسف براهنى فر

**********************
آرى يارانمان رفتند و تنهايمان گذاشتند؛ اين پرستوهاى عاشق پرواز ... اين دلاوران، همراه با شفق رفتند و به نور مطلق پيوستند تا طلوع فجر را بر قله‏ى گيتى نمايان سازند. اگرچه سوختند، خود گواهى بر صداقتشان داشتند و ماندن، در اين ميان، چه درد عظيمى است. ماندن، با قلبى پردرد و با چشمى پر خون، نظاره ‏گر شهادت يك يك حسين‏ها و حمزه‏ها و عباس‏ها و گويى كه پشتمان را شكسته‏اند. زنجيرهاى اسارت درد بر دست و پايمان بسته، غم بر سينه‏هايمان نشسته و ما نگران فرداى خويشم. خدايا! تو مى‏دانى كه ما از نبودن اين يارانمان در رنج نيستيم، چرا كه از هستى خويش در رنجيم و زخم ماندن را بر پيكرهامان تجربه مى‏كنيم، زيرا كه مى‏دانيم در واقع، آنها زنده ‏اند و ما زندگان، مرده ‏ايم. شهيد غلامعلى نورى

به جبهه بشتابيد كه جبهه‏ها، جاى خودسازى است.شهيد محمد ميرى

*************************

اما اين كه به جبهه آمدم، زيرا باور داشتم به اين مطالب كه در جبهه‏ها پاكى وجود دارد. و خصلت آن پاك كنندگى است. عناصر مخلص همه در اين مكان جمع‏اند. و فضاى ديگرى وجود دارد، كه در آن چيزى نيست كه انسان بخواهد بوسيله ‏ى آن هواهاى خود را ارضاء کند. سراسر خلوص و پاكى است.شهيد ابوالفضل طيبى

*************************

از روزى كه وارد جبهه شده‏ام، عده‏اى از دوستان كه هميشه با همديگر بوده ‏ايم از من زودتر به لحظات پيوستند. و من اينك احساس تنهايى و غريبى مى‏كنم. دلم تنگ است. و از طرفى هم دلم مى‏سوزد. مى‏سوزد از اين كه فريادم به تمام جهان نمى‏رسد. كه فرياد برآورده، بگويم دنيا در مقابل عالم آخرت، يك ثانيه بيش نیست. و يا در مقابل يك دريا يك قطره است.شهید محمود محمودى

*************************

مگر ما آمده ‏ايم كه در سنگر بنشينيم و استراحت كنيم؟ ما آمده‏ايم جلوِ دشمن را بگيريم.شهید ابراهيم اسپكى

*************************

جبهه دانشگاه اسلامى است. كه بندگان خدا در آن جا بيشتر به خدا نزديك‏تر مى‏شوند. و هواهاى نفس را زير پا مى‏گذراند. و بيشتر با خدا در تماس هستند.شهید حسن نصرآبادى

*************************

غصه‏ى درس را نخوريد، در دانشگاه كربلا من درس خوبى را ياد گرفته ‏ام.شهید محمد آزاد

*************************

خدا مرا خواهد بخشيد. و باخلوص و صداقتى كه در جبهه وجود دارد امكان شهادت به وجود مى‏آيد.شهید سيدمهدى رضوى

*************************

اگر ما در جبهه نمانيم و به جبهه نرويم، نمى‏توانيم خود را در جبهه، که دانشگاه خودسازى است وارد كنيم. و ما هستيم كه در آن مكان بايد خود را بسازيم.شهید حبيب ا... زنگويى

*************************

جبهه، جايگاهى است كه انسان بين خود و خداى خويش مانعى احساس نمى‏كند و جبهه است كه انسان در آنجا، درس ايثار و از خودگذشتگى مى‏آموزد و به خدا نزديكتر مى‏شود.شهید جواد ناظرى

*************************

ملت شهيدپرور! جبهه‏ها را فراموش نكنيد كه در جبهه بيشتر با خدا و اسلام آشنا مى‏شويد و در جبهه ‏ها نور خدا و اسلام است. در جبهه مى‏توانيد خودتان را بسازيد.شهید غلامرضا محمدى بمرود

*************************

برادران! ناز و نعمت مادى را رها سازيد. و ناز و نعمت معنوى را بچسبيد، كه اين ناز و نعمت معنوى، فقط در جبهه ‏ها وجود دارد.شهید حسين دباغ

*************************

پدر جان من نمى‏دانستم كه دانشگاه جبهه اين طور خوب است. خوشحالم كه اين دانشگاه مرا به عنوان دانشجو پذيرفته است. و اميدوارم دانشجوى خوبى باشم و به انقلاب اسلامى بتوانم بيشتر خدمت كنم.شهید حبيب ا... رضايى

*************************

به اميد آن روز كه با مجاهدت‏ها و شكست دشمنان اسلام و پيروزى نهایى رزمندگان عزيز، با پيكرى خونين در حال نبرد با دشمنان اسلام و قرآن به خداى خويش بپيوندم. چون خدا دوست دارد كه بندگان خالص و فداكار خويش را در چنان حالتی ببينيد. و خوش به حال آن عزيزانى كه سال‏ها در راه محبوب خويش در هواى گرم تابستان و سرد زمستان در سراسر كربلاهاى ايران زمين، از جنوب تا غرب و شمال غرب، عرق ريختند و نهايتاً شايستگى آن را پيدا کردند كه حسين وار به مقام عندرب برسند. شهید غلامرضا شريفى پناه

*************************

جبهه ‏اى كه سراسر ايثار و فداكارى است، دانشجوى خوب تربيت مى‏كند و تحويل جامعه مى‏دهد. جبهه‏ اى كه خيلى از جوانهاى كوچه و بازار را به اسلام آشنا کرد و آنان را از منجلاب فساد رهاند به اسلام حقيقى على(ع) آشنا کرد، اسلامى كه براى آن خونهاى بسيارى ريخته شد، تا به امت خمينى رسيد. اسلامى كه به وسيله خون بارور شده. و خون‏هاى شهدا اين اسلام را آبيارى کرده و حال خداوند تبارك و تعالى اين بندۀ گناهكارش را مورد لطف و كرمش قرار داد و به فيض شهادت رساند. شهید عليرضا مالكى

**********************

و اينك در سنگر، کنار چراغ فانوس و در كنار ديگر برادران كه بعد از دعاى كميل به خواب فرو رفته و تعدادى در گوشه و كنار سنگر و در كنار چراغ فانوس، مشغول نوشتن وصيت‏نامه هستند، چون امشب وسط دعاى كميل بود كه خبر دادن از قرارگاه نجف اشرف، آماده باش داده شد و دستور حمله نيز صادر شده كه برادر حسين عسكرزاده كه معاون گردان ولى الله بود، خبر داد: برادران همديگر را در آغوش بگيريد و ناله كنيد. گريه كنيد و از هم ديگر حلال بودن طلب كنيد و بعد از اين خبر كه همه‏ى برادران خوشحال بودند، برادر عسگرزاده نوحه خواند. شهيد حجت الله توسلى
**********************
غسل شهادت كرده‏ام و آماده‏ام براى جنگ در راه خدا و فدا شدن در راه او و براى او و سر خود را در كف و جان خود را در دست گرفته، در انتظار رسيدن لحظه‏ى موعود، ساعت شمارى كرده تا به پيشگاه حق تقديم كنم تا شايد به اين وسيله بتوانم رضايت خداى جهانيان را برانگيزم و اين بنده‏ى ناچيز خود را از عذاب بزرگ قيامت در امان بدارد و مورد شفاعت پيامبر و آلش قرار دهد. شهيد رجبعلى نجفى
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده