{$sepehr_old_album_366496}
نويد شاهد: حسن پايش را گذاشته بودروي پله و بند پوتين هايش را يكي يكي مي كشيد و محكم مي بست.گفتم: حالا كجا مي رويد حسن آقا؟ حسن با خنده گفت: كربلا...سوغات چه مي خواهيد؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده