به مناسبت سي و پنجمين بهار انقلاب(2)
يکشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
شهيد عباس كريمي:تمام ابرقدرت هاي دنيا روي مسئله ي جمهوري اسلامي بسيج شده اند.نه روي تجهيزات و نيرو، بلكه بدانيد همه ي حساب ها، روي روحيه ي ماست.مي گويند اين نيروها در اين هواي نامساعد از همه چيز خود گذشته،به ميادين جنگ آمده اند.اين براي آنها غير قابل حل است.




به گزارش نويد شاهد، فرمانده لشكر 27 محمد رسول الله (ص) با بينش عميق و انقلابي به واكاوي فلسفه و ماهيت اصيل انقلاب براي رزمندگان مي نمود و به مناسبت سي و پنجمين بهار شكوهمند انقلاب اسلامي متن سخنراني اين سردار شهيد (چند ماه قبل از عمليات بدر در جمع برادران لشكر 27 محمد رسول الله (ص) ايراد شده است باز نشر مي گردد:

بسم الله الرحمن الرحيم
« اللهم انا نرغب اليك في دولة كريمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله»
با درود و سلام بر ارواح طيبه شهداي اسلام به خصوص شهداي بزرگوار و سرداران عمليات خيبر؛ چون برادر حاج ابراهيم همت فرمانده لشگر محمد رسول الله(ص) و ياران عزيزش همچون شهيد زجاجي، شهيد كارور و شهيد حسن زماني و شهيد عبدالله كه از مسوولين و فرماندهان گردان هاي لشگر بودند و به عنوان خدمت گزاران و به عنوان انسان هاي مخلص و پاك از همه چيز خود در رابطه با اين انقلاب گذشتند و جان خويش را فدا كردند، تا اين انقلاب و اسلام بماند. امروز ما در يك چنين مكان مقدسي جمع شده ايم. اين را شما يك امر ساده و سهل مي پنداريد، اگر ما بررسي بكنيم و به گذشته برگرديم، نتيجه مي گيريم كه تجمع در اين مكان مسئله اي بسيار با اهميت و با ارزش است.
كربلاي جنوب، مكاني كه در آن هستيم، وجب به وجب آن با اهداي خون شهدايي بس بزرگوار به دست ما آمده است. اين عزيزان ما فدا شده اند تا ديگر رزمندگان ما از بركت خون پاك ياران با وفاي امام عزيزمان، توانسته اند اين مزدوران ظالم كثيف و اين جباران فاسد را از اين سرزمين مقدس، از سرزمين «سلمان فارسي» دور كنند و اين ها را از اين منطقه بيرون بيندازند. اين كار، كار بسيار با ارزشي است.
ما گذشته را هرگز نبايد فراموش كنيم، در همه دوران ها بايد ببينيم كجا بوديم؟ چه بوديم؟ و از كجا آمده ايم و به كجا مي رويم؟ اين انقلاب اسلامي فقط يك بُعد ندارد (فقط نيروي نظامي تنها نمي خواهد )، نيروي نظامي فقط در مقطعي از زمان مورد احتياج است و اين يك بعد انقلاب است، انقلاب ابعاد (معنوي، سياسي و اقتصادي) ديگري هم دارد. پس ما كه نيروهاي اين انقلاب و بازوان اين انقلاب هستيم و از آن حمايت و با آن حركت مي كنيم و براي آن خون مي دهيم، بايد در جريان ديگر ابعاد آن نيز قرار بگيريم. اگر از وضعيت اقتصادي اين كشور پرسيدند، بايد آمادگي جوابگويي را داشته باشيم و بدانيم از نظر اقتصادي در اين مملكت چه مي گذرد. از خود بپرسيم كه آيا اين امكاناتي كه براي ما فراهم مي شود، همين جور ساده فراهم مي شود يا اين كه هر چه جنگ به درازا كشيد، مشكلات و سختي هاي تهيه وسايل و امكانات مشكل تر مي شود. شما بايد بدانيد كه اين گلوله كلاشينكف و يا آر.پي.جي و يا غيره كه امروز شما مصرف و شليك مي كنيد، به چه صورتي و با چه بودجه اي تهيه مي گردد تا به اين جا براي مصرف مي آيد و به دست شما مي رسد! گذراندن دوره هاي آموزشي و تمرينات تيراندازي و آماده شدن براي عمليات و اين مانورها را بايد بدانيد كه به چه ترتيب و از چه كانال هايي تهيه و تدارك مي شود! زياد وارد جزئيات نمي شويم، از مسائل اقتصادي همين بس.
مسائل را به طور كلي مي گوييم تا خود برادران با اين مقدمات در جريان امور قرار بگيرند، اما اصل مطلب كه ان شاءالله قضيه آن را هم مطرح مي كنيم و بعد سياسي قضيه هم يكي از ابعاد اين انقلاب است كه عزيزان بايد در جريان آن نيز قرار بگيرند و از وضعيت سياسي كشورمان باخبر شوند. ما بايد تحليل گر باشيم، بايد بررسي و تحقيق بكنيم و اطلاعات لازم را نسبت به مسائل سياسي جاري در كشور و منطقه كسب كنيم. چه در سخنراني ها و چه در نوشته ها و چه در انتشارات و نشريه ها دنبال اين مطالب باشيم و اين مطالب را كسب كنيم و تك تك تحليلگر اين گونه مطالب باشيم. اگر شما يك بررسي در رابطه با حزب بعث عراق انجام بدهيد، مي بينيد كه تمام مسوولين مملكتي عراق از فرمانده كل تا رده هاي پايين در مرحله ي اول بايد حزبي باشند، بايد بعثي باشند؛ يعني تمام مسائل حزب بعث را بدانند. فرماندهان نظامي آن كشور قبل از نظامي بودن بايد حزبي باشند و اگر نباشند و نتوانند در رابطه با حزب بعث بحث بكنند و نتوانند خط مشي حزب بعث را در نظام خودشان و در سازمان خودشان پياده كنند، به آن افراد مسووليتي واگذار نمي كنند و اصلا به اين مسئله فكر كرده ايد كه مردم عراق چرا انقلاب نمي كنند؟ هيچ به اين امر انديشيده ايد كه چرا در آن جا فشار اين قدر زياد است؟ آيا مردم عراق نمي توانند از انقلاب و از اين حركت ما تجربه كسب نموده، آن را به كاربندند و صدام و حزب بعث را سرنگون كنند؟ چرا، اما ضعيف هستند و خيلي هم ضعيف! از يك طرف حكومت (به واسطه ي پشتوانه ي ابرقدرت ها) ظاهرا قوي است. آمده اين انقلاب اسلامي كشور ما را تحليل و بررسي كرده و عوامل و علل شكست طاغوت را يافته و اين كه چه نيرويي باعث حركت توده ي مردم شد را شناخته.
روحانيتي كه رهبري مردم را به عهده داشتند و مردم را هدايت مي كردند، شناسايي نموده است. خود شما هم در جريان اين امر هستيد كه در تظاهرات ما چه كساني پيش قدم بودند، آيا غير از روحانيت بودند؟ در هر تظاهراتي كه جلوي آن روحانيت بود، آن تظاهرات از شكوه و اطمينان و عظمت بيشتري بهره مند بود و مردم هم در آن با خيال راحت شركت مي نمودند. عراق آمده و اين مسائل را تجربه كرده، اولين كار آنها بركناري و نابودسازي اين قشر بود، مخصوصا آنهايي را كه در خط انقلاب بودند و يك مقدار درس از امام گرفته و شاگردي امام را كرده بودند! آنهايي را كه حتي يك مقدار كم هم شاگردي امام را كرده بودند، به شهادت رساندند و آنهايي را كه در خط خودشان هستند، حفظ كرده و تقويت نمودند. اگر كسي دو يا سه بار پشت سر هم در مسجد نمازش را بخواند، به او مشكوك مي شوند و تعقيبش مي كنند تا بفهمند طرف چه كاره بوده؟ آيا مسلمان است و ادعاي مسلماني مي كند؟ اگر چنين بود فوري نابودش مي كنند. مردم در كوچه و خيابان تحت كنترل سيستم تشكيلاتي حزب بعث هستند و اين حزب داراي سيستم تشكيلاتي و شبكه ي اطلاعاتي بسيار قوب است. خط كلي را از سازمان سيا مي گيرد؛ چرا كه عناصر، عناصري هستند كه در سازمان هاي جاسوسي و اطلاعاتي سياي آمريكا تربيت شده اند، علمشان را از آمريكا و اسرائيل كسب نموده اند. اين كه بيان گزارش است، چه رسد به ساير عناصري كه دارند.
روي همين اصلي در كليه ي دواير چه نظامي و چه غيرنظامي حاكميت دست اعضا و وابستگان حزب بعث است و اين ها اگر موردي حتي در سطح بالا ببينند، به طوري كه حركات مشكوك از او صادر گردد، بلافاصله او را از كار بركنار و سرنگون مي كنند، حتي اگر برادر خود صدام هم باشد كه اين كار در مورد برادر صدام هم انجام شد؛ يعني برادرش را از مسووليت اطلاعات عراق بركنار نمود و علت آن اين بود كه بارزان تكريتي كه برادر صدام بود، با مسئله ي ادامه ي جنگ مخالفت نمود و بر سر اين مسئله بين اين دو برادر اختلاف افتاد و نتيجه اش هم بركناري وي از اين مسووليت شد.
بارزان مي گفت اين جنگ بر اقتصاد و بر سياست و به طور كلي بر همه چيز ما لطمه مي زند و ما نبايد اين قدر لجباز باشيم و اگر دستوري به ما دادند و در اجراي آن خود را آزموديم كه خارج از توان ماست و موفق به اجراي آن نيستيم، بايد يك قدر كوتاه بياييم و از طرفي بعضي از كشورهاي عربي هم اين خط فكري را تأييد مي كردند.(با شناختي كه از انقلاب اسلامي ايران و مردم و حركات توده هاي محروم و مسلمان سراغ داشتند) مي گفتند عراق نبايد زيادي در جنگ با ايران شركت بكند؛ چرا كه اين جنگ با اين شيوه ي دفاعي ايران باعث فلج شدن همه چيز عراق مي شود، همين طور كه در حال حاضر فلج شده است كه خود صدام هم در تحليل ها و صحبت هايش به اين امر اقرار دارد. از طرفي هم صداي بازرگانان آن كشور در آمده است و بازاري ها هم همين طور! شركت هاي خارجي همه سر و صدايشان بلند شده است و اعتراض دارند. صدام هم با اين جمله:« آقا جنگ است و چهار سال جنگ شوخي نيست»، بر ضعف و نارسايي هاي موجوددر كشورش اعتراف نمود. اين مسائل بود كه دست به دست هم داد و موجب بركناري برادر صدام شد و همين بركنار نمودن صدها مخالف است كه باعث مقاومت حكومت بعث شده است. تا كسي صدايش درآيد و نواي مخالفت سر دهد، بركنار و سرنگون مي شود. اگر تازگي ها روزنامه خوانده باشيد، نوشته اند كه صدام به قول سياستمداران خودش دست به يك سري كارهاي ناشايستي زده است، از آن جمله: عوض كردن فرمانده ي ارتش و جابه جا كردن بي موقع دو سه نفر از مسئولين آن. مي دانيدن انگيزه و دليل اين تعويض و جابه جايي چيست؟ به آن دليل است كه صدام حس كرده با بودن اين افراد در اين پست ها آن جناح تقويت و حزب بعث رو به ضعف مي رود كه آمد فرمانده ي ارتش عراق را عوض كرد و از رده هاي پايين كه وابسته به حزب بعث بودند، آورد بالا و جانشين اين ها گردانيد، تا مقاومت و بقاي خويش را تقويت نمايد و افراد رده بالايي را كه مورد سوء ظن مي باشند، بركنار كرد.
با اين افراد و سربازان عراقي كه اسير مي شوند، وقتي صحبت مي شود از جنگ چنان تحليل جالبي مي كنند و در رابطه با مسائل عربيت و عجميت و تجاوز عجم و عرب و اين كه ايراني ها مي خواهند به حقوق عرب تجاوز كنند و اعراب را از بين ببرند، تحليل هايي دارند.
دولت و حكومت عراق افرادش را اين چنين توجيه كرده است تا آنها را به صحنه ي نبرد بكشاند، اين از تشكيلات كل عراق اما مسئله ي خفقان حاكم در كشور عراق و از طرفي هم مثل جنبيدن ملت محروم آن كشور. اينها اين حركات و اين آثار را از محرومان ملت ايران تجربه نكردند و هنوز در ذلت و خواري به سر مي برند. آخر تا كي بايد اين طور باشد؟ تاكي؟ اگر اين ها مثل امت حزب الله ايران كه چه در قبل از انقلاب و چه در دوران انقلاب و چه بعد از انقلاب رهبران خودشان را حفظ و حمايت مي كردند، مي آمدند مثل ملت ايران رهبر خودشان را پشتيباني مي كردند، چه آن زماني كه رهبر در زندان طاغوت بود و چه در زمان تبعيد امام به تركيه، كه ملت با ايثار و فداكاري و مقاومت در مقابل حكومت جبار شاهنشاهي با دادن خون و قبول زندان از پا نيفتاد، اين سرنوشت اوست. اما اين ها(ملت عراق) اين را نكردند، ضعيف جنبيدند و موفق نشدند و بعثيون بر آنها فائق آمدند و همين مسئله باعث ضعف مدام و نداشتن قدرت انقلاب و قيام آنهاست و ما هم نبايد از آنها انتظار انقلاب و قيام داشته باشيم؛ زيرا ظالم بر آنها مسلط است و ما بايد به كمك آنها برويم و آنها هستند كه به ما اميدوارند و از ما انتظار حركت به موقع و سرانجام سرنگوني صدام و حزب بعث را دارند.
البته برخي از مسوولين آنها(كه در ايران هستند) و هر جا مسئله و مشكلي پيش مي آيد، فوراً به خدمت امام مي رسند و عرض مي كنند: آقا ما گرفتاري مان اين است و اين مشكل برايمان پيدا شده است و اين هم نيرو، اين هم برنامه ي ماست، كه امام هم رهنمودهاي لازم را در زمينه هاي موجود مي دهند كه: برويد مردمتان را ارشاد كنيد، برويد آنها را آگاه كنيد، برويد از درس و حماسه هاي اين ملت(ملت ايران) براي آنها بازگويي كنيد. بگوييد كه اين حماسه ها را سرمشق زندگي خود قرار دهند و حركت كنند. خوب، الحمد الله آن تعدادي كه از عراق فرار كرده اند و به اين جا آمده و سازمان پيدا كرده اند و مشغول گذرانيدن آموزش ها و مانورهاي لازم هستند تا ان شاء الله در يك چنين تجمعاتي در آينده ي نزديك حركات و مقاومت هاي لازم را براي آزاد سازي ملت مسلمان عراق انجام دهند.
ولي نبايد از برادران انتظارات زيادي داشته باشيم، اما اين حركت و اين انقلاب باعث شده است كه مسلمانان دنيا علاوه بر مسلمانان عراق در انتظار بنشينند.
همان ملل كشورهاي عرب هم از خود ضعف نشان دادند. ديگر زياد وارد جزئيات نمي شويم. شايد مشكلاتي هم غير از اين مسائل داشته باشند، اما به هر حال مستضعفين جهان نتوانسته اند از اين ملت و اين انقلاب سرمشق بگيرند و جلوي حكام و سلاطين جور بايستند. در حالي كه خود بر ظالم بودن حكام حاكمه بر كشورهاي خويش اقرار دارند، كه حكام دست كمي از حكومت شاهنشاهي در كشور ما ندارند؛ مثلا در مصر با آن عظمت كه بر همه سيستم كاري آن آمريكا حاكم است و آن عنصر فاسد و آن نامباركي كه در رأس كار است، در كلاس هاي آمريكايي صهيونيستي دوره هاي لازم را گذرانيده و حكومت را در دست گرفته است، با اين وجود باز مي بينيم كه هر روز يا هر چند روز يك بار و هر چند مدتي يك مرتبه در سازمان هاي نظامي شان تغييراتي رخ مي دهد و راديوشان اعلام مي كند:200 يا 500 نفر از انقلابيون را دارند محاكمه مي كنند، كه اين ها حقايقي است كه در ممالك اسلامي جاري است. مخصوصا در بين ملل مسلمان كشورهاي عرب، مصر، كه اين امر حكايت از فعاليت ها و كار كردن ملل مسلمان دارد، اما كارشان محدود است، گسترده نيست و نتوانسته اند به آن صورت موفق باشند، اما نااميد نيستند. با هر كدام از اين افراد مسلمان كه براي بازديد به اين كشور مي آيند صحبت مي كنيم، مي بينيم خيلي مسئله و خيلي درد دل دارند و مسائل شان را اين قدر سوزناك و دردناك مطرح مي كنند و پس از طرح مطالب و مسائل شان سؤال مي كنند: شمايي كه خودتان را از چنگال شياطين و حكام جور نجات داديد، پس كي مي خواهيد بياييد و ما را نجات بدهيد؟ اين نيست كه تنها شما برادران عزيز، انقلابي و با انقلاب اسلامي باشيد. وقتي مسئله ي بررسي كردن را مطرح مي كنيم، آيا منظور اين است كه تنها ما خودمان هستيم، آيا اين ملت و اين كشور تنهاست كه با اين رهبر كار مي كند يا ملل ديگري هم غير مستقيم با ما هستند؟
در عمل مي بينيم بله، با ما هستند. در نشريه هاي روز مي خوانيم: از كشور كويت مقدار قابل توجهي جواهرات و دارو براي رزمندگان اسلام ارسال شد و كشتي كشتي دارو و كمك هاي مردمي براي رزمندگان ما مي آيد. از كشور همسايه، سوريه كه هنوز هم كه هنوز است كمك هايشان در داخل لشگر مشهود و موجود مي باشد. زمان رفتن برخي از برادران به كشور سوريه اين خواهران مسلمان عراقي كه از آن جا اخراج شده اند، در داخل سوريه و خود ملت مسلمان سوريه كمك هايي كردند كه بسيار قابل توجه است و اين ملت مسلمان لبنان كه واقعا سخت اميدوارند و حركات شما را لحظه شماري مي كنند، اين ها هر چي داشتند از جواهرات و پول و غيره همه را در اختيار برادران عزيز مسوول كه به آن جا رفته بودند، گذاشتند تا به رزمندگان برسانند. با وجود اين همه فشار و كنترل كه روي مردم اين كشورهاست، باز غير مستقيم به ما كمك مي كنند.
پس ما بايد بدانيم كه در به دوش كشيدن اين بار مسووليت تنها نيستيم و ديگران هم در ياري و مساعدت ما كوشا هستند. اما مسووليت سنگين بر دوش ماست، اگر ان شاء الله به حول و قوه ي الله براي نابودي حكام بعثي عراق و دفع كامل متجاوز وارد كشور عراق شديم، بسياري از مشكلاتمان حل مي شود؛ يعني همين مسلمانان عراق كه الان زير فشار بعث هستند، در به دوش كشيدن اين بار سنگين با ما به طور مستقيم شريك مي شوند كه ان شاء الله با همين توده ي مستضعف عراق به سوي هدف نهايي مان حركت مي كنيم و به سوي قدس عزيز پيش مي رويم.
پس اين مشكلات را بايد تحمل كنيم تا به پيروزي كامل برسيم. وقتي كه وارد كربلا شويم، بارمان سبك مي شود. آنها هم كمك مي كنند، قوي مي شويم، البته كه الان هم قوي هستيم، الان هم جمهوري اسلامي در دنيا به عنوان يك ابرقدرت مطرح است. اين نيست كه شما يك وقتي فكر كنيد كه با كمبود وسيله مواجه هستيد يا با كمبود نيرو؛ چرا كه شياطين مي دانند كه عراقي ها از نظر تجهيزات و امكانات از ما قوي تر هستند و از نظر موشك ها، هواپيماها و ديگر تجهيزات عراق و حمايت ابرجنايتكاران از صدام.
در عمليات افتخارآفرين خيبر صدام نهايت زورش را و نهايت تكنيك و تجهيزاتش را به كار برد، از بمب شيميايي هم استفاده كرد، اما ديديد كه چه به سرش آمد و علنا هم اعلام كرد كه هر وسيله اي به دستش برسد، عليه ما استفاده مي كند و چنين هم كرد و حرفش را به مرحله اجرا و عمل كشيد. اما با اين همه قدرت و تجهيزات هوايي، زميني و دريايي از سوي ابرجنكايتكاران نتوانست حدود دويست كيلومتر جزاير مجنون را پس بگيرد، علت چيست؟ مسئله كدام است؟ اگر حساب، حساب مادي باشد، اين ها حساب آن را كردند، اما نتوانستند موفق بشوند. نه حساب كامپيوتري و نه حساب مادي، همه از بين رفتني است و از بين هم رفته است و اين ها ديگر طرد شده اند و رويشان خط قرمز كشيده شده است.
حساب، حساب معنويت است، حساب، حساب قدرت الهي است. الان تمام ابرقدرت هاي جنايتكار دنيا روي مسئله ي جمهوري اسلامي بسيج شده اند و تحليل و تجهيز مي كنند، نه روي تجهيزات و نه روي نيرو و نه روي هواپيما و تانك و غيره، اين ها براي آنها هيچ است و آنها اطلاعات كامل دارند و مي دانند، از وضعيت ما باخبر هستند. مي دانند كه ما چه وضعي داريم، اين نيست كه ما بخواهيم پرده پوشي كنيم، سازمان هاي اطلاعاتي آنها از همه چيز ما باخبرند، پس روي چه چيز ما حساب مي كنند؟ بدانيد همه ي حساب ها، روي روحيه ي ماست. مي گويند اين نيروها و اين تيپ ها و لشگرها دو ماه، سه ماه، چهارماه، پنج ماه با يك پيام از همه چيز چشم پوشيده و در اين هواي نامساعد و اين وضعيت غير قابل تحمل در اين هواي داغ و آفتاب سوزان و گرد و خاك از همه چيز خود گذشته، به ميادين جنگ آمده اند، اين براي آنها مسئله است، در اين مانده اند، اين براي آنها غير قابل حل است.

انتهاي پيام/ح
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده