از قصه هاي آقا مجيد؛ خاطرات طلبه ي جاويدالأثر شهيد مجيد عامري(1)
شنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۰
آمد به حجره من و گفت:«بيا با هم برويم سينما!» تعجب كردم. گفتم :سينما؟! تو كه با سينما شديداً مخالف بودي...
نويد شاهد: آمد به حجره من و گفت:«بيا با هم برويم سينما!» تعجب كردم. گفتم :سينما؟! تو كه با سينما شديداً مخالف بودي و هركس حرفش را مي زد ، مي گفتي از وقت و پولتان درست استفاده كنيد! حالا چه شده كه نظرت عوض شده؟!» گفت: «چون فيلم خوبي آورده اند كه به درد ما مي خورد. اگر وقت و پولمان را براي اين فيلم بگذاريم نه تنها ضرر نكرده ايم ، بلكه ثواب هم برده ايم» كنجكاو شدم كه «چه فيلمي؟!»



گفت:«محمد رسول الله (ص) ناخودآگاه بوسيدمش. باهم راهي سينما «شهرتماشا» شديم. آن روز مجيد براي اولين بار سينما را ديد! (دوست شهيد)

قصه هاي آقا مجيد(برشي از زندگي طلبه ي جاويد الأثر شهيد مجيد عامري) ، تأليف فخرالدين مهدوي خانوكي ، انتشارات هماي غدير ، كنگره شهداي روحاني سراسر كشور»
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده