چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۰۰

اي غنچه گل، از چمن گم شدگان است
هر برگ گل سرخ كه افتاد در اين باغ
تن پاره اي از باغ تن گم شدگان است
صبحي كه از آن روح فلق، سرخ برآيد
آيينه ي گلگون بدن گم شدگان است
جاويد ترين قصه ي ناگفته هستي
شيرين سخني از دهن گم شدگان است
گفتي كه از اين گم شدگان نسيت نشاني
هر لاله نشان از كفن گم شد گان است
از خويش برون ، گم شده ي خويش، محبوييد
در خانه ي دل ها وطن گم شدگان است
عطري كه در آميخته با فطرت گل ها
بويي ست كه از پيرهن گم شدگان است
در غربت عالم نتوان زيست به شادي
شادي همه در انجمن گم شدگان است
شب سوز شبهابي كه فشاندن گل خورشيد
برقي ز فروغ سخن گم شدگان است
خود يافتن و رفتن و از خويش گذشتن
معناي شدن در شدن گم شدگان است

به شهيد گم شده، احسان شهيدي
منبع: كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضيح: حسن حسيني، ص291
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده