شهيد سيدعارف الحسيني؛ یار وفادار انقلاب
جمعه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد: 14مردادماه 1367 روزي تلخ در تاريخ پاكستان بود . يكي از مزدوران رژيم بعث عراق سينه رهبر شيعيان پاكستان را با گلوله اي زهرآگين شكافت تا يكي از مهمترين حاميان جمهوري اسلامي در خارج از كشور به شهادت برسد.
14 مردادماه 1367 روزي تلخ در تاريخ پاكستان بود. يكي از مزدوران رژيم بعث عراق سينه رهبر شيعيان پاكستان را با گلوله اي زهرآگين شكافت تا يكي از مهمترين حاميان جمهوري اسلامي در خارج از كشور به شهادت برسد.

امام خميني (ره) به همين خاطر پيامي صادر كرده و سيدعارف حسين الحسيني را فرزند عزيز خود ناميدند كه اين نشان از عمق علاقه مراد به مريدش است .


به مناسبت سالگرد شهادت شهيد علامه سيدعارف حسين الحسيني مصاحبه اي با فرزند ايشان حجت الاسلام سيدعلي عارف الحسيني ترتيب داديم .


اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مي زند؟
تولد يك "عارف"

• لطفاً خودتان را براي خوانندگان ما معرفي كنيد .
من سيدعلي عارف الحسيني، فرزند دوم خانواده هستم. در اينجا بد نيست بگويم كه از شهيد عارف حسين دو دختر و پنج پسر باقي مانده كه عبارتند از:
1 - سيّد محمد حسيني
2 - سيّد علي حسيني
3 - سيّد حسين حسيني
4 - سيّد سجّاد حسيني
5 - سيّد حسن حسيني

• در حال حاضر مشغول به چه كاري هستيد؟
يك طلبه هستم كه در ايران تدريس و در پاكستان كار تبليغي انجام مي دهم.

• اگر موافق باشيد به سراغ اصل مصاحبه برويم . پدرتان در چه تاريخي و كجا متولد شدند؟

شهيد سيد عارف در 25 نوامبر 1946 ميلادي (اول آبان 1324) در روستاي پيوار محله دوپرزئي از توابع پاراچنار ديده به جهان گشود. بعد از تولدش پدر ايشان، "سيد فضل حسين ميان" در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، كمي خاك كربلا را به فرزندش داد و ذكر لا اله الّا الله را بر زبان جاري نمود، تا شهيد را از روز اوّل در فضاي توحيد ، پرورش دهد و بر سيرت حسين عليه السلام استوار باشد.

• از دوران تحصيل شهيد عارف برايمان تعريف كنيد .
مرحوم علامه عارف الحسيني نخستين تعليم و تربيّت را از پدر و مادر خويش بدست آوردند در سن پنج سالگي به پيش دبستاني رفت و دروس اوليّه دبستان را در روستاي پيوار گذارنده و دروس بعدي تا ديپلم در شهر پاراچنار كه با روستاي پيوار 20 كيلومتر فاصله دارد گذارندند و در سال 1962 ميلادي موفق به اخذ مدرك ديپلم شدند .

سيد عارف براي ادامه تحصيل در سال 1962 ميلادي در مدرسه جفريه پاراچنار پذيرش شد. باني مدرسه جعفريه شخصي به نام آقاي حاجي غلام جعفر بودند كه شهيد ادبيات عرب را نيز نزد وي فراگرفت. غلام جعفر فرد با سواد و پرهيزگاري بود و درباره ي شهيد عارف الحسيني مي فرمود كه وي طي 5 سال تحصيل در مدرسه جعفريه غالباً مشغول ذكر و ياد خدا بود .

شهيد عارف الحسيني با راهنمائي مرحوم حاجي غلام جعفر«ره» براي ادامه تحصيل علم ديني در سال 1967 ميلادي روانه نجف اشرف شد، در نجف اشرف عالم وارسته مرحوم حجّه الاسلام گل علي«ره» پاره چناري راهنماي شهيد شد و وي را پيش آيه الله العظمي سيد محسن حكيم بردند. آيه الله محسن حكيم بعد از آشنائي با خاندان شهيد به ايشان عنايت خاصي داشته و در مدرسه عبدالعزيز بغدادي مورد پذيرش قرار دادند. بعد از مدتي، حسيني در مدرسه شبيريه رفته و در آن مدرسه مورد پذيرش واقع شد. شهيد حسيني در سال 1973 ميلادي از نجف اشرف براي تبليغ دين عازم پاكستان شد،جالب است بدانيد با توجه به اينكه حضرت امام نيز در حق شهيد عنايت خاصي داشتند از جانب ايشان وكالت نامه اي نيز به سيدعارف داده شد كه در مرز ايران نوكران شاه آن وكالت نامه را از شهيد گرفتند.

شهيد وقتي به منطقه پاراچنار و روستاي پيوار رسيد ، مردم آن منطقه از وي استقبال گرمي نمودند، وي مشغول تبليغ و تدريس شد و در همين سال سنّت مؤكّد پيامبر(ص) ازدواج را نيز انجام داد. همسرشان نيز از خاندان علما بودند، پدرهمسر شهيد، حجّه الاسلام سيد يونس جان در منطقه پاراچنار به خطيب توانا شهرت دارد و عموي همسرشان نيز فارغ التحصيل حوزه علميه لكهنو( هندوستان) بود. شهيد بعد از مراسم عروسي قصد عزيمت مجدد به نجف را داشتند ولي دولت عراق به وي اجازه وارد شدن نداد و او را ممنوع الورود كرد به همين دليل شهيد در سال 1974 ميلادي به سرزمين علم و تقوي، شهر مقدس قم تشريف آوردند و در حوزه قم مشغول تحصيل علم شدند.

• شهيد عارف حسين الحسيني نزد چه اساتيدي درس خواندند؟
تا جايي كه به خاطر دارم اساتيد شهيد از پيش دبستاني تا اخذ ديپلم اينها بودند: استاد نجات حسين، استاد ناصر حسين، استاد علي زمان، استادمحمد ابراهيم، استاد دلدار حسين مدير و استاد مدرسه عثمان شاه« اهل سنّت» و... در دوران طلبگي نجف هم از محضر اساتيدي چون شهيد محراب آيه الله مدني، آقاي لشكراني، آيت الله مرتضوي، سيد مجتبي لنكراني، و... بهره مند شدند و با سفر به قم در خدمت اساتيدي هم چون آيت الله ناصر مكارم شيرازي، آيت الله وحيد خراساني، آيت الله شيخ جواد تبريزي، آيت الله حرم پناهي، آيت الله جعفر سبحاني، آيت الله فاضل لنكراني، آيت الله شهيد مرتضي مطهري و... بودند .


اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مي زند؟
همه جا انقلابي

• فعاليت هاي سياسي شهيد در درون پاكستان چگونه بود؟
اين شهيد براي شروع تحول فرهنگي - سياسي در ساختار جامعه پاكستان اقدامات حساب شده اي را انجام داده و شيعيان پاكستان را از ماهيت حكومت نظامي ضياء الحق آگاه ساخت. در ششم جولاي 1986 ايشان اعلام كرد كهشيعيان وارد سياست خواهند شد و اين در شرايططي رخ داد كه ضياء الحق، ديكتاتور معروف پاكستان بود، هيچ كس جرأت نمي كرد عليه ضياء الحق قيام كند حتي «بي نظير بوتو» كه نخست وزير بود، نمي توانست بر عليه او ابراز عقيده كند. شهيد حسيني(ره) در اوايل رهبري علناً با حكومت ظالم ضياء الحق مخالفت كرد. از طرف دولت پيشنهادهاي زيادي براي مذاكره شد و مي خواستند شهيد حسيني راه سازش را در پيش گيرد اما شهيد حسيني اين امر را به هيچ وجه قبول نكردند.

در سال 1980 دولت قوانيني به تصويب رساند كه در آن حقوق شيعيان تضييع شده بود و شيعيان را در اقليت قرار داده بودند. آن زمان كه رهبر شيعيان پاكستان، مفتي جعفر حسيني(ره) بود اعلام كرد كه همه شيعيان جهت اعتراض به اين قانون، در «اسلام آباد» تجمع كنند. دولت اعتراض مردم را قبول نكرد و شيعيان به دبيرخانه (كه نخست وزيري و مجلس سنا در آن واقع است) حمله كردند و يكي از شيعيان در اين راه شهيد شد و نتيجه آن اعتراضات به تصويب رسيدن قرار داد صلحي بين شيعيان و دولت بود.

يكي از محرّكين اصلي و از كساني كه در اين جريان فعاليت زيادي داشت، شهيد عارف حسيني بود و بعد از دستگيري مفتي جعفرحسيني(ره) شهيد عارف فعاليت خود را شدت بخشيد.

مرحوم پدرم پس از انتخاب به رهبري شيعيان پاكستان، قلمرو فعاليت هاي انقلابي خود را گسترش داد.او محو مفاسد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي را در پاكستان در يك حركت بنيادي در بافت كلي جامعه پاكستان مي دانست و از اين جهت انقلاب اسلامي را در پاكستان تنها راه حل آن به حساب مي آورد و عقيده داشت كه حل تمام اين مشكلات از راه يك انقلاب اسلامي خواهد بود، مانند انقلاب اسلامي كه در ايران بر پا شد و دشمن هم امروز به حقانيت آن اعتراف دارد. ايشان مي فرمود اكنون آمريكا با اينكه ميليونها دلار صرف كرده است در دل محرومان و مظلومان جهان جاي ندارد و علي رغم همه مخالفتهاي قدرتهاي استكباري، دل محرومان و مظلومان جهان، مالامال از محبت به انقلاب اسلامي ايران و امام خميني(قدس سره) است.

•شهيد در عراق هم فعاليت سياسي داشتند؟


شهيد سيد عارف حسين حسيني(ره)در ايام اقامت در نجف اشرف در كنار مرد عمل و اسوه مبارزه قرار گرفت. اولين آشنايي ايشان با شخصيت محبوب امت اسلام، امام خميني(قدس سره) بود. اين آشنايي آغاز تحول فكري و سياسي در زندگي اين شهيد بود.

در اول برخورد با امام (قدس سره) مجذوبشان شد و تحت هدايت پيامبرگونه ايشان قرار گرفت و در متن وقايع سياسي وارد گرديد. يكي از هم درسهاي وي اين چنين از فعاليت سياسي شهيد عارف در عراق مي گويد: «در عصر حاكميت بعثي ها، از آنجايي كه آيت الله العظمي حكيم (ره) با ديدگاه هاي حزب بعث مخالف و آنرا بعنوان نگرش انحرافي و مخالف تفكر ديني معرفي مي كرد با واكنش دولت بعثي مواجه شده، ايشان را در كوفه، محاصره كردند و فعاليت وي را محدود ساختند. مردم عراق نيز از آيت الله العظمي حكيم(ره) پشتيباني نكردند؛ روحانيت نجف تصميم گرفتند كه به ديدار ايشان از نجف به كوفه بروند.

من و شهيد عارف حسين حسيني(ره) با اتوبوس شهري عازم كوفه و در كنار مسجد كوفه از اتوبوس پياده شديم. منزلي كه آيت الله العظمي حكيم اقامت داشت در كنار فرات بود و در مسير ما كلانتري بود. نيروهاي پليس جلوي ما را گرفته و مانع از حركت ما به طرف بيت معظم له، شدند. در اين فرصت چند تن از طلاب «بصري» وارد درگيري با پليس شدند، من و شهيد عارف حسيني خود را به درون منزل ايشان رسانيديم و پس از سخنراني آيت الله العظمي حكيم از منزل خارج شديم. همين كه مقابل كلانتري رسيديم، ديديم پليس با چوب هايي كه در دست دارد، طلاب را مي زند. شهيد حسيني جلوتر از ما حركت مي كرد و من پشت سر ايشان بودم كه ناگهان يكي از نيروهاي پليس دست دراز كرد تا عمامه مرا از سرم بردارد، شهيد عارف حسين حسيني(ره) با مشت محكم به سينه او زد و نقش بر زمينش ساخت. تعدادي از مردم كوفه كه در قهوه خانه نشسته بودند با ديدن اين صحنه بيرون آمده و به حمايت از نيروهاي پليس شتافتند و پنج نفر از آنها اطراف شهيد حسيني(ره) را گرفته و او را با عبايش پيچيده به داخل كلانتري بردند و به دليل شركت در فعاليت هاي انقلابي و شركت در تظاهرات، در اعتراض به ظلمي كه نسبت به آيت الله العظمي حكيم (ره) اعمال مي شد زنداني كردند وي پس از دستگيري حدود يك ماه زنداني و سپس توسط بعثي هاي جابر از عراق اخراج گرديد.»

اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مي زند؟
• پدرتان چگونه به رهبري شيعيان پاكستان رسيدند؟

ايشان وقتي به رهبري رسيد سن و سال كمي داشت 38 سال بيشتر نداشتند و اين در حالي بود كه از لحاظ علمي هم علماي برتري از ايشان در پاكستان وجود داشتند كه از لحاظ نفوذ در جامعه ، علماي موفقي هم بودند ، ولي ايشان چون خلوص و تدين بسيار بالائي داشت ، همان علماي بزرگ از ايشان درخواست كردند كه رياست نهضت جعفري را به عهده بگيرد. حتي زماني كه ايشان در كنگره عمومي نهضت جعفري براي تعيين رهبر شركت كرده بود، هر چه علما اصرار كردند ايشان قبول نمي كرد ولي در «بهكر» در حسينيه بزرگي به نام «قصر زينب» ، مرحوم صفدر حسين نجفي«رحمه الله عليه» كه از علماي بزرگ و برجسته پاكستان و اولين مؤسس حوزه علميه ديني به نام «جامع المنتظر» در شهر لاهور بود ، شهيد را به ضريح سيده زينب«س» آورد و به وجود مبارك حضرت زينب«س» قسم داد كه ايشان رهبري شيعيان پاكستان را به عهده بگيرد و آن موقع بود كه ايشان قبول كرد. خلاصه اينكه تعهد ديني ، اخلاص و تدين ايشان موجب شد كه نهضت را به طور احسن رهبري كند.

• رابطه و ديدگاه شهيد عارف نسبت به انقلاب اسلامي چگونه بود؟

شهيد غالباً در سخنراني هاي رهبر معظم (امام خميني قدس سره) شركت مي كردند و در تظاهرات سياسي ديني حضور مي يافت . زماني كه در قم بودند ايشان به وسيله ساواك دستگير شد، چند روز از شهيد بازجويي كردند و سعي آنها اين بود كه شهيد را متزلزل كنند. آنها حلف نامه اي(تعهدنامه) به شهيد دادند تا آن را امضاء كند. در آن حلف نامه چند تا شرط نوشته بودند، كه شامل اين موارد بود:
1: شهيد در هيچ تظاهراتي شركت نخواهد كرد.
2: شهيد در هيچ كنفرانس و جلسه اي سخنراني نخواهد كرد.
3: بر عليه شاه ايران فعاليت نشر و اشاعه نيز نخواهد كرد.
4: با هيچ يك از سران و رهبران انقلاب اسلامي ملاقات نخواهد نمود.
5: در هيچ فعاليتي كه عليه رژيم شاه باشد شركت نخواهد نمود.

شهيد در پاسخ به اين درخواست ساواك فرمودند : من اينطور شرايط را قبول نمي كنم و آباء و اجداد ما هم هيچ گاه زندگي مشروط را نپذيرفتند .

به همين دليل ساواك شهيد حسيني را از ايران اخراج كردند.ايشان پس از ورود به كشور پاكستان چهره سفاك شاه ايران را به مسلمانان پاكستان معرفي نمود و از نهضت اسلامي حضرت امام خميني«ره» كه در حال پيروزي بود حمايت كردند .

شهيد حسيني (ره) حضرت امام خميني (قدس سره) را بعنوان وليّ امرمسلمانان و رهبر جهان اسلام براي مسلمانان پاكستان معرفي كرد و علي رغم مخالفت ها، با قاطعيت تمام راه خود را ادامه داد و همواره در پي نشر افكار بلند و انقلابي رهبر مستضعفان جهان، تلاش مي كرد تا آنجا كه حتي يكبار به پشتيباني از نهضت و انقلاب اسلامي ايران، يك راه پيمايي دويست كيلومتري را تدارك ديد و به همراه چند هزار نفر از مردم «پاراچنار» بسوي «پيشاور» حركت كرد. در پيشاور با تشكيل يك اجتماع عظيم، از حضرت امام امت و انقلاب اسلامي، اعلام حمايت كرد. اين حركت كه در نوع خود، در تاريخ پاكستان بي نظير بود، موجب آگاهي توده ها، نسبت به حقانيت انقلاب اسلامي گرديد.

رابطه دوستانه شهيد حسيني (ره) با رهبران جمهوري اسلامي حكايت از وفاداري وي نسبت به انقلاب اسلامي ايران دارد در واقع علامه عارف حسين حسيني (ره) زبان گوياي انقلاب اسلامي در شبه قاره هند بود.

• ايشان چه فعاليت هايي براي محروميت زدايي از مناطق محروم پاكستان به ويژه پاراچنار داشتند؟
اين شهيد عالي مقام، جهت گسترش معارف آل محمد(ص) مراكز آموزشي و عبادي زيادي را در شهرهاي مختلف پاكستان بنا نهاده است كه يكي از آنها دارالمعارف اسلاميه مي باشد. در اين كانون آموزشي، با برنامه هاي سنتي و جديد به پرورش فرزندان مسلمان مي پرداخت، تدريس رشته هاي نو و پاسخگويي به نياز جامعه بر اساس شرايط زندگي اجتماعي عصر، همانند اقتصاد، علوم سياسي و آموزشهاي اعتقادي جريان داشت. در كشوري كه تقابل فرهنگي به صورت سيار و پر پيچ و خم رواج داشت چنين حوزه هاي معارف ديني نقش حساس و مؤثري ايفاء مي كردند و با پاسداري از حريم مكتب، رسالت خويش را به انجام مي رساندند و پس از شهادت اين عارف دلسوز اسلام، اسم اين مركز ديني - علمي تغيير يافته و اكنون بنام جامعه شهيد عارف حسين الحسيني (ره) خوانده مي شود.

يكي ديگر از فعاليت هاي ايشان در جهت ترويج تشيع تاسيس حوزه هاي ديني است كه از جمله ي آنها را مي توان جامعه ي اهل البيت انوارالمدارس نام برد كه در شهر پيشاور واقع است .

با توجه به نبود امكانات اقتصادي لازم در مناطق شيعه نشين، اين حوزه ديني، بسيار زيبا و به شيوه جديد ساخته شده و از امكانات لازم بر خوردار است. اين حوزه علميه در منطقه اي بنام «اوركزئي» واقع شده است كه قبايل آزاد زندگي مي كنند و تحت نظارت نماينده سياسي دولت مركزي اداره مي شود. اين مكان علمي نيازهاي طلاب همانند خوابگاه و مسكن را بر طرف مي سازد و مسجدي بسيار مجلل نيز در كنار اين مدرسه ساخته شده است.
علامه ي شهيد (ره)، علاوه بر فعاليت هاي سياسي به آباد سازي مراكز عبادي نيز مي پرداخت. ايشان براي ايجاد مساجد در مناطق دور افتاده و محروم، برنامه ريزي وسيعي داشت و موفق شد در مناطق ايالت سرحد، سند و بلوچستان اين برنامه ها را پياده كند گرچه دشمنان اسلام به ايشان فرصت ندادند و او را از ملت گرفتند ولي وي در مدت كوتاهي موفق به ساخت و تأسيس مساجد متعددي شد همانند مساجدي كه در مناطق بنگش،كچ، ستر سام، شبلان واقع در منطقه «كرم»، «پيوار» زادگاهش و.... بنا نهادند . همچنين ايشان حسينيه هايي نيز در مؤمن آباد بنگش و در منطقه سترسام و مناطق ديگر بوجود آورده است.

در شهرستان پاراچنار و در حاشيه شهر، درمانگاهي به نام «شفاخانه علمدار» به همت ايشان ساخته شد، در اين درمانگاه علاوه بر وسايل درماني و امكانات مورد نياز بيماران، سي تخت براي بستري شدن بيماران مي باشد.
هم چنين براي معالجه افراد فقير و بي پول درمانگاهي به نام «العصر» به دستور مستقيم ايشان تأسيس گرديد و هم كنون در خدمت مردم محروم اين شهر قرار دارد.

اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مي زند؟
عاشقي عارف
• شهيد عارف الحسيني چه ويژگي هاي شخصيتي و اخلاقي به خصوصي داشتند؟
شهيد عارف حسين الحسيني (ره) علاوه بر برجستگي هاي علمي و سياسي، از صفات اخلاقي خوبي برخوردار بود. و از همين جهت خيلي زود توانست در قلوب مسلمانان پاكستان جاي خود را باز كند و خدمات شايسته اي را به انجام برساند كه شرح همه آنها در اين مجال ميسر نيست .

به عنوان مثال تقيّدشان به برنامه هاي ديني و عبادي در هر شرايط در او ملموس بود؛ به اعتقاد من رمز موفقيت شهيد عارف در حفظ اخلاص و تعبد ايشان است. قبل از رهبري هم اين خلق و خوي در ايشان وجود داشت، حفاظت و مداومت بر نماز شب ايشان قابل تحسين بود. گاه مسافرتهاي طولاني داشت، مثلاً هفده ساعت در مسافرت بود، اما با اين حال از نماز شب غافل نمي شد و در طول 24 ساعت شبانه روز 3 الي 4 ساعت خواب داشت و با آن خستگي زياد، نماز شب را ترك نمي كرد. در همه حال در سفر و حضر بر اقامه نماز شب تاكيد فراوان داشت. سجده هاي طولاني مي كرد و همچنين به دعاي كميل بسيار علاقمند بود و هر شب جمعه اين دعاي شريف را مي خواند.

يكي از دوستان دوران نجف شهيد حسيني درباره روح تعبد ايشان اظهار مي داشت: «در همان جواني كه با هم در حوزه علميه نجف بوديم، تقوي و پرهيزكاري از سيمايش پيدا بود و هر گاه به زيارت قبر مولي الموحدين امام علي (ع) مشرف مي شد و زيارت نامه مي خواند، تا آخر زيارت نامه يكنواخت اشك مي ريخت. چنان با هيجان و سوز دل بود، كه اطرافيانش را نيز منقلب مي ساخت.»

شهيد عارف حسين حسيني (ره) از نظر تواضع نيز كم نظير بود. چه قبل از انتخاب به رهبري و چه پس از آن، برخوردش بسيار شايسته و با همه نزديكان دوستانه بود و خود را بالاتر از اطرافيان به حساب نمي آورد.

اين شهيد بزرگوار در خانه و با خانواده اش بسيار ساده و صميمي بود و اخلاقش در روابط خانوادگي همانند اخلاق سياسي و اجتماعي اش الگو بود. ما در زندگي با شهيد هيچ مشكلي نداشتيم، او با اخلاق بسيار خوب با ما رفتار مي كرد و مي فرمود: موقعي كه تمام خانواده را خوشحال مي بينم خستگي ام از بين مي رود.

ايشان تمام پول و مخارج خانه را به دست مادرمان مي داد و به ايشان كاملاً اعتماد مي كرد و هميشه مي فرمود: من به شما اعتماد دارم و مي دانم كه امور خانه را بهتر از من مي توانيد اداره نمائيد. همچنين براي پذيرايي هر چه بهتر از مهمانان تاكيد مي ورزيد و با خويشان خود با نهايت عطوفت و رأفت رفتار مي كرد و اگر از آنها كسي مريض مي شد و يا به مصيبتي مبتلا مي شد، هر كمكي كه امكان داشت، به آنها مي كرد و آنها را ياري مي نمود. او از پول شخصي خود براي معالجه آنان اقدام مي نمود و حتي در بعضي مواقع آنها را براي استراحت و گذراندن دوره معالجه يا نقاهت، به منزل خود مي آورد.

شهيد عارف هر گاه درباره شهادت كسي خبري مي شنيد مي فرمود: چقدر خوشبخت است كه سعادت شهادت را يافته است. ايشان در تمام نمازهاي خود از خدا مي خواست كه: خدايا! مرا از اين سعادت محروم نفرما.

پدرمان هر كجاي جهان مصيبتي بر شيعيان وارد مي شد، ناراحت مي شد و گاه در آنروز غذا ميل نمي كرد.

در مورد اسلام گرايي شهيد حسيني هم بايد گفت ايشان چه قبل از رهبري و چه بعد از آن مدافع سر سخت اسلام و ارزشهاي آن بود و لحظه اي از سنگر پاسداري دين غافل نشد. در مجامع علمي و سخنراني ها شالوده زندگي سالم را در سايه قرآن دانسته و عمل به آن را مايه سربلندي مسلمين مي دانست و معتقد بود قرآن، خاص سعادت ابدي بشري است و انسان را از ذلت و نكبت مي رهاند. قرآن فقط يك كتاب فقهي و تربيتي نيست، بلكه شامل اصول سياسي، اجتماعي، اقتصادي، عدالتي، روحاني و مادي نيز مي باشد. مسلمانان تا وقتي كه به قرآن عمل مي كردند، سر فراز و رستگار و با سعادت بودند و از لحظه اي كه از تعليمات اين كتاب آسماني دوري جسته اند در معرض زوال و نابودي قرار گرفته اند. آن عظمت از دست رفته مسلمانان زماني بر خواهد گشت كه مسلمين راه هاي غلط و انحرافي را ترك كرده و به قرآن روي آورند و به تعليمات آن عمل نمايند و قرآن را رهنماي خويش و چراغ زندگي خود قرار بدهند.»

• ديدگاه شهيد عارف درباره ي آمريكا چه بود؟

شهيد حسيني (ره) در برابر دشمنان دين، از خود سازش نشان نمي داد و از مجامع سياسي، با قاطعيت تمام نظام استكباري را مورد حمله قرار مي داد و سر چشمه مفاسد سياسي و اقتصادي جهان را آمريكا معرفي مي كرد و با وجود نفوذ گسترده استعمار آمريكايي در پاكستان، هراسي نداشت و اين چنين جهان استعمار را مورد انتقاد قرار مي داد:

«براي ما تعجب آور نيست اگر مي بينيم براي ايجاد اختلاف بين مسلمانان پاكستان مسجدي به نام (مسجد فيصل) در اسلام آباد ساختند و يا براي ايجاد اختلاف در بين مسلمانان پاكستان، دانشگاه هايي را بوجود آوردند.

پس ما اين منطق را درك مي كنيم كه تنها با اين كارها منافع خود را دنبال مي كنند، بخاطر منافع خودشان مسلمانان را به جان يكديگر مي اندازند، براي منافع خودشان مساجد و مدارس را به صورت سنگر در مي آورند ولي ما اين منطق را درك نمي كنيم كه آل سعود به چه دليل براي از بين بردن انقلاب نيكاراگوا به نهضت ضد انقلابي «كنترا» كمك هاي مالي مي كند؟!

آمريكا كه خود را جمهوري خواه و حكومت خود را جمهوري مي انگارد، ببينيد در «پاناما» به چه توطئه هايي كه عليه پاناما دست نمي زند. «گرانادا» را ببينيد كه آمريكا چگونه بوسيله ارتش خود، حكومت آنجا را سرنگون و حكومتي مطابق خواسته هاي خود در آنجا بوجود آورد.

اين آمريكا كه به «مسكو» رفته و حقوق بشر را به گورباچف، تدريس مي كند. ما در رابطه با همين حقوق بشر مي پرسيم: آقاي «ريگان»! شما سخن از حقوق كدام بشر را مطرح مي كنيد؟ آيا فلسطيني ها بشر نيستند؟ آيا در لبنان بشر نيست؟ «ويتنامي ها» بشر نبودند ؟ در آفريقاي جنوبي بشر نيست؟ آنهايي كه در ايران در هواپيما و در حال سفر بودند، بشر نبودند؟ اين كدام بشر است كه آمريكا از آن دم مي زند؟ اين بشر همان بشري است كه براي منافع آمريكا كار كند. چه اين بشر، يهودي باشد و چه حكام به اصطلاح مسلمان.»

و ديگر سخنراني هاي اين شهيد كه در اين فرصت كوتاه نمي شود آنرا گنجانيد، همه بيانگر شجاعت و قاطعيت او در برابر استكبار جهاني و در رأس آن، آمريكا است.

• مرحوم عارف الحسيني در زمينه ي وحدت بين مسلمين چه انديشه و عملي داشتند ؟
ببينيد محور انقلاب اسلامي ايران حفظ اصل دين، مذهب تشيع ،حفظ ميهن اسلامي و بيزاري از طاغوت و استكبار و استعمار بوده است شهيد حسيني نيز در پاكستان با بيداري و بصيرت كامل وحدت مسلمين را بوجود آورد و با برگزاري چندين كنفرانس و سخنراني حقوق مسلمين را از حاكم وقت طلب مي كرد و مردم را خواب غفلت بيدار مي نمود . همين تبلغ بيداري و بصيرت شهيد بود كه مردم پاكستان دشمنان ديرينه اسلام را شناختند و دشمن نيز شهيد حسيني را شناسائي كرده و ايشان را نائل به شهادت كردند اين شهيد (ره) براي وحدت اسلامي زياد زحمت كشيد. با علماء اهل سنت پاكستان و ساير بلاد و مسلمانان رابطه اي صميمي داشت و قلمرو فعاليت هاي فرهنگي خود را تا شهرهاي سنّي نشيني گسترش داده بود و با نفوذ كلام و نفس پاكي كه داشت، خيلي ها را شيفته فرهنگ اهل بيت(ع) ساخت. در پاكستان منطقه اي است به نام «چارسده و ديز» كه از مناطق صد در صد سنّي نشين هستند و تعصب عجيبي عليه شيعيان دارند، شهيد حسيني در آنجا تبليغات خود را شروع كرد و براي مردم آنجا كتاب مي فرستاد و سخنراني مي كرد. مهمترين هدفي را كه در اين كار دنبال مي كرد، اين بود كه اتحاد بين تسنّن و تشيّع محكمتر شود. بحمد الله در آنجا صدها نفر علاقمند به شيعه شدند و هم كنون افراد ديگري هم كه توسط شهيد حسيني ؛ شيعه شدند، خود بخود فعاليت هاي مذهبي و تبليغي دارند.

بد نيست بدانيد شهيد عارف در سال 1354 به مكه مشرف شدند، در «عرفات» چادر بزرگ به پا شده بود و علماء پاكستاني كه از اهل سنت بودند، در آنجا ساكن بودند. شهيد عارف حسين حسيني (ره) دعاي عرفه را خواندند، آنچنان جذاب و توأم با قلب شكسته بود كه حتي برادران سني اشك مي ريختند وقتي به مكه آمديم از شهيد حسيني و همراهان دعوت كردند و در فضاي بسيار دوستانه به گفتگو پرداختند.

غروب خورشيد پاراچنار

• پدرتان چطور شهيد شدند؟
به طور خلاصه بايد گفت ايشان براساس توطئه بين المللي كه آمريكا ورژيم بعث عراق در آن دست داشتند به شهادت رسيدند . شهيد سيد عارف حسين حسيني (ره) شامگاه 13 مرداد ماه 1367 از زادگاهش پاراچنار به پيشاور آمده و شب را در مدرسه علميه دارالمعارف ماند، قرار بود صبح 14 مرداد براي شركت در يك مصاحبه مطبوعاتي به لاهور سفر كند و پس از پايان مصاحبه در اجتماع مردم سخنراني نمايد و مسئله اي مهم درباره آينده موقعيت سياسي كشور، اعلام كند و مردم از شهرهاي دور و نزديك گرد هم آمده بودند تا به سخنان رهبر عاليقدر خويش گوش فرا دهند.

شهيد حسيني(ره) نماز صبح جمعه همان روز را اقامه و پس از بجا آوردن فريضه الهي جهت تجديد وضو طرف وضوخانه كه طبقه دوم مدرسه علميه دارالمعارف بود، مي رود و پس از وضو همان طوري كه از پله ها پايين مي آيد، توسط جنايت كاران ناشناسي هدف گلوله اي قرار مي گيرد كه از تفنگ داراي صداخفه كن شليك مي شود و به محض اصابت گلوله ها با فرياد لا اله الّا الله، نقش بر زمين مي گردد. بعدها مشخص مي شود فردي به نام جميل الله كه اهل پاكستان بود به ايشان شليك كرده و اين فرد جزء افرادي است كه به آنها قاتل اجاره اي مي گويند. او فردي عادي بود كه براي ترور ايشان پول گرفته بود تيراندازي كرد و بعد هم فرار نمود .

طلاب مدرسه از اين فاجعه اطلاع يافته و خود را در كنار بدن شهيد حسيني(ره) مي رسانند، من و برادرم ،سيّد محمد حسيني كه در همان شب به همراه پدر از پاراچنار آمده بوديم در هنگام حادثه، خود را به بالين پدر رسانديم و بدن آغشته به خون ايشان را به طرف بيمارستان حركت داديم اما كار از كار گذشته بود پس از تحقيقات پزشكي در مي يابند كه گلوله ها سمي بودند و به قلبي كه همواره در غم مظلومان مي تپيد، رسيده و پس از لحظه اي روحش به درجه رفيع شهادت نايل و به معبود مي پيوندد. مي رود تا درد و اندوه امت مظلوم شيعه و پيروان اهلبيت(ع) را به اجداد طاهرينش برساند.

يكي از افراد پليس كه شيعه بود اين ترور را پيگيري كرد و قاتل دستگير شد ولي بعداً اين پليس را هم شهيد كردند. قاتل و چند نفري كه در قضيه دست داشتند، دستگير و محاكمه شدند و به دليل كافي نبودن ادله، دادگاه طولاني شد و بعد هم همگي آزاد شدند! اين نكته هم قابل ذكر است كه آن زمان جنگ ايران و عراق بود به نظر مي رسد به علت هم دردي و كمك هاي ايشان به جمهوري اسلامي، دولت هاي عراق و پاكستان و آمريكا در اين امر دست داشتند، البته قاتلين افراد دست پاييني بودند و هيچ كدام از قضيه خبر نداشتند در واقع آنها به عنوان اجير، كاركرده بودند.

• واكنش مردم پاكستان نسبت به شهادت ايشان چه بود؟
از خبر ترور و شهادت اين رهبر شهير، شهر پيشاور را ماتم فرا گرفت، گريبانها دريده و سراسيمه به خيابانها ريختند. امت مسلمان و عاشق روحانيت و اسلام در لاهور كه انتظار مقدمش را مي كشيدند و نيز لباس ماتم به تن و در فراق رهبر دلسوز خويش، اشك مي ريختند.

صبح جمعه همان روز 14 مرداد ماه 1367 خبر شهادت سيّد عارف حسين حسيني (ره) از تلويزيون پاكستان پخش و به گوش مسلمانان بخصوص شيعيان تحت ستم مي رسد، از اين مصيبت دلهاي آنان شكسته و با چشم هاي اشك آلود به همديگر تسليت مي گفتند احساسات آنروز مردم پاراچنار را نمي توان وصف كرد .


• جريان تشييع پيكر مطهر ايشان را تعريف كنيد و بفرماييد پيام امام خميني (ره) چه تاثيري در روحيه مردم داشت؟

پيكر پاك شهيد حسيني (ره) را به مدرسه دارالمعارف انتقال دادند، دوستان پيرامون جنازه اش تا صبح 15 مرداد، نوحه سرايي نمودند. هنگام طلوع آفتاب پيكرش را به سمت پارك جناح (كه داخل شهر پيشاور است) حركت دادند دسته هاي عزادار در ميان درياي جمعيت حركت مي كردند، هيجان و اندوه جمعيت قابل توصيف نيست. در جمع تشييع كنندگان، پس از آنكه جمعيت دعوت به سكوت شدند، بنده به ميان جمعيت رفتم و خطاب به مردم گفتم:« اي ملت! من مفتخرم به اينكه امروز فرزند يك شهيد هستم، از شما خواهش مي كنم تا زماني كه امام خميني رهبر عظيم الشأن من و اميد مسلمانان جهان، زنده است. شما احساس يتيمي نكنيد ما تا ايشان زنده باشند، يتيم نيستيم.» واقعاً پيام ايشان تسلي خاطر برايمان بود هيئت عالي رتبه اي از ايران اسلامي وارد پيشاور شد تا در تشييع جنازه شهيد حسيني (ره) شركت جويد، پس از ورود هيئت مذكور پيكرش بر روي دوش عاشقان اهلبيت(ع) و با شركت شخصيت هاي علمي، سياسي و نظامي به پارك جناح انتقال يافت پس از اقامه نماز بر پيكر پاك آن شهيد (ره) به امامت حضرت آيت الله جنتي، جنازه اش را با هلي كوپتر طرف زادگاهش ،پاراچنار بردند.

پرچم هاي سياه بر بام خانه ها حكايت از عزاي عمومي در شهر پاراچنار مي نمود، تصاوير امام خميني (قدس سره) و شهيد حسيني (ره) بدست ياران مصيبت ديده آن شهيد (ره) حكايت از هم جهتي دو كشور مسلمان و همسنگري دو مرد اخلاص و عمل داشت. پيكرش را در حوزه علميه «پاراچنار» بردند و آن شب نيز دفن نكردند تا دوستان و شاگردانش پروانه وار گرد شمع وجودش بگردند و با اشك بدرقه اش كنند پس از اذان صبح در ميان سيلي از جمعيت نالان، به سمت زادگاه اصلي اش «پيوار» حركت دادند و بدن اين ابرمرد پيكار و اسوه عمل را در درون خاك وطن و در كنار آرامگاه يكي از بزرگان كه از اجداد آن شهيد است، به خاك سپردند.


پيام حضرت امام خميني (ره) به مناسبت شهادت علامه سيد عارف حسين الحسيني

فرزند عزيزي را از دست داده‏ ام

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم

خدمت حضرات علماي اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاكستان ـ ايّدهم اللّه‏ تعالي پيامها و تلگرافات تبريك و تسليت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقاي سيدعارف حسين الحسيني اين يار وفادار اسلام و مدافع محرومان و مستضعفان و اين فرزند راستين سيد و سالار شهيدان، حضرت ابي‏عبداللّه‏ الحسين ـ عليه‏السلام ـ واصل گرديد. گرچه اين حادثۀ بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانيت متعهد اسلام را جريحه‏دار نمود، ولي مسئله‏اي دور از انتظار ما و ملتهاي مظلوم جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاكستان كه خود طعم تلخ استعمار را چشيده است و با مبارزه وجهاد و شهادت استقلال خويش را به دست آورده است، نبود.

دردآشنايان جوامع اسلامي، همانان كه با محرومان و پابرهنگان ميثاق خون بسته‏اند، بايد توجه كنند كه در آغاز راه مبارزه‏اند و براي شكستن سدهاي استعمار و استثمار و رسيدن به اسلام ناب محمدي راه طولاني در پيش دارند و براي امثال علامه عارف حسين حسيني بشارتي بالاتر از اين نبوده است كه از محراب عبادت حقْ عروج خونين «ارجِعِي اِلي رَبِّكِ» را نظاره كند و جرعۀ وصل يار را از شهد شهادت بياشامدو شاهد وصول هزاران تشنۀ عدالت به سرچشمۀ نور گردد. بزرگترين فرق روحانيت و علماي متعهد اسلام با روحاني‏نماها در همين است كه علماي مبارز اسلام هميشه هدف تيرهاي زهرآگين جهانخواران بوده‏اند و اولين تيرهاي حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولي روحاني نماها در كنف حمايت زرپرستان دنياطلب، مروّج باطل يا ثناگوي ظلمه و مؤيد آنان بوده‏اند.

تا به حال يك آخوند درباري يا يك روحاني وهابي را نديده‏ايم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروي متجاوز و امريكاي جهانخوار ايستاده باشد. همان‏گونه كه يك روحاني وارستۀ عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را نديده‏ايم كه براي ياري پابرهنگان زمين لحظه‏اي آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان عليه كفر و شرك مبارزه نكرده باشد و عارف حسيني اينگونه بود و ملتهاي اسلامي حتماً دليل اين واقعه را دريافته‏اند كه چرا در ايران «مطهري»ها و «بهشتي»ها و شهداي محراب و ساير روحانيون عزيز و در عراق «صدر»ها و «حكيم»ها و در لبنان «راغب‏حرب»ها و «كُرّيم»ها و در پاكستان «عارف‏حسيني»ها و در تمامي كشورها روحانيون درد آشناي اسلام ناب محمدي ـ صلي اللّه‏ عليه و آله ـ هدف توطئه و ترور مي‏شوند.

ملت شريف و مسلمان پاكستان، كه بحق ملتي انقلابي و وفادار به ارزشهاي اسلامي بوده‏اند و با ما رابطۀ ديرينۀ گرم انقلابي، عقيدتي و فرهنگي دارند، بايد تفكر اين شخصيت شهيد را زنده نگه دارند و نگذارند شيطان‏زادگان جلوي رشد اسلام ناب محمدي ـ صلي اللّه‏ عليه و آله و سلم ـ را بگيرند. امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويي مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيتهاي ديني و سياسي را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام امريكايي را ازطرف ديگر به آزمايش گذاشته‏اند. اي كاش همۀ تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروي به كشور مسلمان و قهرمان‏پرور افغانستان علني و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغين غاصبين را در هم مي‏شكستند؛ ولي راه مبارزه با اسلام امريكايي از پيچيدگي خاصي برخوردار است كه تمامي زواياي آن بايد براي مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ كه متأسفانه هنوز براي بسياري از ملتهاي اسلامي مرز بين «اسلام امريكايي» و «اسلام ناب محمدي» و اسلام پابرهنگان و محرومان و اسلام مقدس‏نماهاي متحجر و سرمايه‏داران خدانشناس و مرفهين بي درد، كاملاً مشخص نشده است و روشن ساختن اين حقيقت كه ممكن نيست در يك مكتب و در يك آيين دو فكر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سياسي بسيار مهمي است كه اگر اين كار توسط حوزه‏هاي علميه صورت پذيرفته بود، به احتمال بسيار زياد سيد عزيز ما، عارف حسين، در ميان ما بود. وظيفۀ همۀ علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادي شرق و غرب نجات دهند. البته خون اين شهيدان عزيز تمامي خاك و خاشاكها را از مسير اعتلاي ارزشهاي معنوي ريشه‏كن مي‏سازد و همۀ مروجين باطل را به دريا مي‏ريزد؛ ولي نبايد از اين مسئله غفلت كنيم كه امروز روز آماده‏باش همۀ دشمنان اسلام است، روز بيدار باش همۀ جهانخواران است. آن روزي كه استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب كرده بود و بر مَركب مراد سوار بود از خطر بزرگ و بالقوه‏اي به نام اسلام و قرآن سخن مي‏گفت و اما امروز كه شوروي و امريكا به دنبال انقلاب مقدس اسلامي ايران صدها ضربۀ سياسي و نظامي و فرهنگي خورده‏اند و در همه جاي عالم زنگ خطر اسلام عليه منافع حياتي‏شان به صدا درآمده است بايد با دقت تمام كيْد وفريب استكبار شرق و غرب را شناخت و خنثي نمود.

ملتهاي مسلمان بايد اصل را بر دشمني و فريب ابرقدرتها با خود بگذارند، مگر اينكه خلاف عيني و عملي آن را مشاهده و لمس و باور نمايند. ما به حبل ولايت خدا و پيامبر و ائمۀ معصومين ـ عليهم السلام ـ چنگ زده‏ايم؛ و جداً بايد از هر آنچه غير رضايت آنان است متنفر و بيگانه باشيم و از اين بيگانگي هم برخود فخر و مباهات كنيم.

شهادت جناب حجت الاسلام آقاي سيدعارف حسين حسيني، را به روحانيون متعهد اسلام و خانوادۀ محترم اين شهيد و ملت مسلمان پاكستان تبريك و تسليت عرض نموده و به همۀ برادران و خواهران مسلمان خود در آن كشور اطمينان مي‏دهم كه ايران اسلامي در كنار شما و به عنوان ياري امين و سنگري محكم از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامي‏تان دفاع خواهد نمود.

اينجانب فرزند عزيزي را از دست داده‏ام. خداوند تعالي به همۀ ما توفيق تحمل مصائب و توان ادامۀ راه پر فروغ شهيدان را بيشتر از پيش كرامت فرمايد و توطئه و مكر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پركرامت اسلام را در مسير جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.
والسلام علي عباداللّه‏ الصالحين.
به تاريخ 23 محرّم الحرام 1409
روح اللّه‏ الموسوي الخميني


نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده