نوید شاهد: سيد علي اكبر ابوترابي، روزهاي اول اسارت خود را چنين به تصوير ميكشد: «در سلول براي اعتراف گرفتن چندين بار مرا به پاي جوبه دار بردند و شماره 1 و 2 را گفتند و دوباره برگرداندند. در طول روز چندين بار مرا بردند و آوردند. بالاخره شب مرا به مدرسه العماره بردند و يك تيمسار عراقي به افرادي كه آنجا بودند گفت: اين حق خوابيدن ندارد. ما نيمه شب براي اعتراف گرفتن ميآييم، اگر اطلاعات لازم را به ما نداد سرش با ميخ سوراخ ميكنيم. نيمه شب هم آمدند و سرم را با ميخ سوراخ كردند؛ولي ضربه طوري نبود كه راحت شوم».
{$sepehr_old_album_261484}
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده