چهارشنبه, ۰۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۹

ديدگاه نويسندگان ادبيات داستاني دفاع مقدس

سرانجام طبل هاي جنگ به صدا در آمد و دشمن متجاوز در روز 31 شهريورماه 1359 برابر 22 سپتامبر 1980 حمله سراسري خود را به ايران اسلامي آغاز كرد و همزمان با آن « ادبيات جنگ» يا « دفاع مقدس» پديد آمد. دگرگون شدن زندگي و حيات جامعه بر اثر جنگ، مسايل تازه اي را در دستور كار ادبيات قرار داد.
« براساس فهرستي كه مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگي، دفتر مطالعات ادبيات داستاني در زمينه ي داستان هاي كوتاه درباره ي جنگ تحميلي در مطبوعات ايران تهيه كرده است از همان آغاز جنگ تحميلي تا سال 1372، بيش از 1169 داستان كوتاه درباره ي جنگ تحميلي در مطبوعات چاپ شده است كه نويسندگان آن ها صادقانه و واقع بينانه و خالصانه و گاه با نگاهي تأمل برانگيز و منتقدانه، به بيان احساس و دريافت خويش از جنگ پرداخته اند.»
نويسندگان ادبيات داستاني جنگ تلاششان برآن بود كه با قلم زدن و نوشتن داستان هاي خود به تقويت روحيه يا تهييج رزمندگان جبهه هاي جنگ بپردازند، هم چنين روحيه ي مقاومت و سلحشوري را در مردم تقويت كنند. در مقابل اين ها، دسته اي ديگر از نويسندگان برآن بودند كه با نوشتن آثاري روحيه يأس و شكست خوردگي را دربين مردم رواج دهند.
حسن ميرعابديني، منتقد و پژوهشگر ادبيات داستاني، در مورد نويسندگان ادبيات داستاني جنگ اين گونه اظهار نظر مي كند:
« نويسندگان اين داستان ها، نويسندگان حرفه اي نبودند؛ كساني بودند كه مي خواستند تجربه هاي خود را از حضور و خط مقدم به ديگران انتقال دهند.آنان نگران فراموش شدن ارزش هاي جنگ بودند و با شتاب زدگي مي نوشتند و كم تر موفق به خلق داستان قائم به ذاتي با آدم هاي زنده و ملموس مي شدند، و نمي خواستند طرز تلقي خود را از وراي ساختاري روايي به شكلي غيرمستقيم به نمايش درآورند.»« نويسندگان حرفه اي بيشتر به توصيف حال و هواي شهرهاي جنگ زده و آشفتگي ها و گرفتاري هايي پرداخته اند كه در نتيجه ي هجوم دشمن دامن گير مردم شده است. اينان به جاي ترسيم صحنه هاي قهرماني در جبهه ها، از رنج ها و وحشت هاي مردم عادي به هنگام حملات هوايي سخن مي گويند. عادي شدن و اجتناب ناپذيري مرگ، گريز از اضطرابي به اضطراب ديگر، مهاجرت و از هم پاشيدن خانواده ها از مضامين مطرح در آثار اين نويسندگان است.»
حسن ميرعابديني درجايي ديگر، ذيل ادبيات داستاني جنگ مي گويد:« اغلب داستان هاي جنگ را كه به منظور تبليغي- آموزشي نوشته اند، طرحي محدود و كليشه اي دارند؛ وقايع آن ها به شكلي رخ مي دهد كه تز عقيدتي نويسنده اثبات شود و شخصيت ها بي آن كه فرديت روان شناختي خاص خود را بيابند به تيپ هايي مبدل مي شوند كه نويسنده آنان را به سمت و سوي مورد نظر خود مي برد بي آن كه چندان به فكر انگيزه هاي فردي شان باشد.»
مرتضي سرهنگي، نويسنده و پژوهشگر ادبيات پايداري، درخصوص ادبيات جنگ مي گويد:« ادبيات و هنر جنگ در كشورهايي كه ابرهاي خون رنگ نبردهاي ملي و ديني را درپهنه ي آسمان خود ديده اند، از احترام ويژه اي برخوردار است. ملت ها به اين ادبيات به چشم يك گنجينه زوال ناپذير نگاه مي كنند زيرا به قيمت گزافي آن را به دست مي آورند.
تلاش براي گردآوري و تدوين اين آثار ارزشمند همواره از يك پشتوانه ي غني ملي برخوردار بوده و ملت ها ترجيح مي دهند كه قهرمانان ملي خود را از ميان كساني برگزينند و براي نسل هاي آينده خود الگو قرار دهند كه زخمي از يك جنگ سرنوشت ساز بر سينه داشته باشد.
چهره ي مردانـه ي اين قهرمانان وقتي ازميان دود وغبار ميدان هاي نبرد پديدار مي شود كه بر صفحات كتاب راه يابد. اين قهرمانان همان طور كه مرزهاي آرماني و جغرافيايي ملت و ميهن خود را حفظ مي كنند آثارشان نيز نگهدانده ي مرزهاي ادبي و هنري در برابر تهاجم آثار بيگانگان است.
آثار ادبي و هنري جنگ به لحاظ دارا بودن ابعاد قوي انساني همواره يك اثر بي مرز شناخته شده و مطالعه و تحقيق آن براي ملت هاي ديگر گيرا و آموزنده است.»
رضا رهگذر، نويسنده و منتقد ادبيات داستاني، درخصوص نويسندگان دفاع مقدس و موضوع جنگ مي نويسد:«" اين جا، سرزمين عشق است"،و"جنون مقدس"، جواز ورود به آن."جنون مقدس"، كه زلال جويبار حكمت جوشيده از چشمه هاي معرفت روحي و الهي است و براي ديدن آنچه ناديدني است، ديده اي بينا، با افق ديدي به گستردگي ابـديت لازم است. جاني بي حجاب مي بايد. دلي روشن به شفافيت نور مورد نياز است و ... موضوع هايي چون "عشق به لقاء الله"،" ايثار" و مسايلي ازاين گونه از جمله مواردي است كه اضافه بر شرايطي كه براي يك قصه نويس- به معناي واقعي كلمه- لازم است، نياز به ويژگي هايي ديگر در وجود نويسنده دارد.»
ابراهيم حسن بيگي داستان نويس رزمنده اي كه خود از نزديك شاهد وقايع جنگ بوده است و در خلق آثار داستاني جنگ و انقلاب سهم بسزايي دارد، مي گويد:« مقوله ي جنگ براي ما يك مسأله ي اعتقادي برآمده از ارزش هاي قرآن است كه هر هنرمندي در گستره ي معارف مذهبي خود به آن نگاه مي كرد و مي كند.
آن روزها هنرمندان در زير بار سنگين تعهد قد برمي افراشتند و براي متاع خود خريداري جز خدا نمي پذيرفتند. خريدار آن روزها خدا بود و مزد كار، جلب رضاي او. جنگ به ما آموخته بود كه ارزش كار هر هنرمند كم تر از ارزش شهيد نيست، قلم هنرمند كم تر از اسلحه ي رزمندگان نيست.
نگاه هنرمند در آن روزها نـافذي بود كه از مغز فرمان نمي گرفت. منشأ همه چيز دل بود؛ دلي كه با راز و نياز آشنا بود. در چنين دنيايي هنرمند قادرنبود جز به تكليف بينديشد، زيرا ريشه اش به جايي وصل بود كه پيامبران خدا و ائمه ي اطهار در آن جا ريشه دوانده بودند.»
علي مؤذني يكي ديگر از نويسندگان خوب ادبيات داستاني جنگ در اين مورد مي گويد:
« نوك اسلحه ي داستان نويسان جنگ روبه جبهه و دشمن بود و مگسك دوربين تفنگشان رو به دل خود كه با هواهاي نفساني شان مبارزه كنند. جبهه نه محل جنگ، بلكه براي آن ها عبادتگاه بود وآن ها از مرگ نمي هراسيدند، كه آن را درهيأت زيباي شهادت حريص بودند.»
داوود غفارزادگان نويسنده ي ديگر ادبيات داستاني جنگ، مي گويد:« اين نسل نويسندگان جوان در محضر نويسندگان كهنه كار نبودند، چون اگر درمحضر آن ها بودند بايد سنگرهاشان را خالي مي كردند و مي آمدند تهران. اين بچه ها بدون اجازه به جنگ رفتند و بدون اجازه هم شروع به نوشتن كردند.»
مجيد قيصري يكي ديگر از داستان نويسان جنگ است او مي گويد:« به نظر من با اولين شليك دشمن، ادبيات جنگ زاده مي شود و تا زماني كه بر تن خاكي اين نسل جنگ ديده سنگ لحد بگذارند، جنگ ادامه دارد و كمي فراتر حتي بر شانه هاي بچه هاي اين نسل جنگ ديده، بار اين جنگ سنگيني مي كند و براي همين هم ادبيات داستاني جنگ زنده است. به قول " هاينريش بل" تا زماني كه از يك زخم كه در اين جنگ به وجود آمده خون مي چكد، جنگ هنوز به پايان نـرسيده است...»
عده اي معتقدند كه براي نوشتن در مورد يك واقعه ي اجتماعي نظير جنگ بايد از نظر زماني و از نظر حسي از آن فاصله بگيريم و به عبارت ديگر بگذاريم كه آن واقع وارد تاريخ شود و بعد با ديدي همه جانبه در مورد آن به نوشتن بپردازيم.
اساساً شاهكارهاي ادبيات جهان پس از وقوع حوادث مهم و گذشت زمان، پا به عرصه ي وجود نهاده اند. پس از پايان يك حادثه و روشن شدن تمامي جوانب آن، بهتر مي توان درباره ي آن قضاوت كرد وچيز نوشت، تا درجريان وقوع حادثه. حوادث در ذهن هنرمند جاي مي گيرند و بيشتروقت ها، سال ها پس از آن حادثه است كه وي مي تواند يك اثر قوي و خوب درباره ي آن خلق كند. چنان كه شاهكار « جنگ و صلح» اثر « تولستري» سال ها پس از جنگ نوشته شده است.
در مقابل اين نظر دو ديدگاه وجود دارد:
ديدگاه اول برخورد كساني چون ناصر ايراني و سيدمهدي شجاعي است كه معتقدند نويسنده درزمان جنگ مي تواند اثر داستاني ماندگاري را خلق كند و نبايد از جنگ فاصله گرفت.
دسته دوم كساني هستند كه اميدوارند پس از پايان يافتن جنگ و باگذشت زمان، داستان نويسان جنگ آثار بهتر و قابل قبول تري خلق كنند.
ناصر ايراني نويسنده ي معاصر كه در حوزه ي ادبيات جنگ نيز داستان هايي را نوشته است مي گويد: « جنگ جنبه ي عاطفي شديد دارد، چون دشمن به سرزمين ملتي حمله مي كند و خسارات زيادي مي زند و شايد- همان طور كه براي ما پيش آمد- حيات و ممات ملت و كشور به سرنوشت جنگ بستگي پيدا كند... كه نويسنده در زمان جنگ و حضور داشتن در متن رويداد جنگ مي تواند اثري بزرگ خلق كند.»
مهدي شجاعي، نويسنده معروف و مطرح داستان هاي كوتاه جنگ، در اين زمينه مي گويد:
« مسأله ي جنگ ما اين است كه به اعتقاد يك ملت، به حريم فرهنگي يك ملت، به هويت و مليت و خاك يك ملت تجاوز شده است. اين امت به خاطر داعيه ي استقلال ، آزادي و عزت مورد هجوم قرار گرفته است. هنرمند به عنوان يك فرد از اين مجموعه نبايد خودش را كنار بكشد و فاصله ي زماني يا مكاني بگيرد تا داستان بهتري بنويسد. هنرمند اگر در زمان جنگ نمي تواند سلاح به دست بگيرد، با قلمش بايد در اين عرصه حضور پيدا كند و پيشرو و علمدار باشد.»
صفدر تقي زاده كه جزو دسته ي دوم از نويسندگان و منتقدين جنگ است، درباره ي جنگ مي گويد:
« هنوز اثري كه وحشت جنگ و مصيبت جنگ را آن طور كه بوده و هست بيان كند و ما را بلرزاند، خلق نشده است. شايد اگر مدت زماني بگذرد، مثل انقلاب هاي سرزمين هاي ديگر، آثـاري كه منتظر و متوقعش هستيم پديد آيد.»
محمود اسعدي نويسنده و منتقد داستان هاي جنگ در اين مورد مي نويسد:
« همواره آثار ماناي جنگي، سال ها پس ازپايان جنگ خلق شده اند. " اريش ماريارمارك" و " آندره مالرو"- كه خود مستقيماً در صحنه هاي نبرد حضور فعال داشته اند- پس از گذشت چندين سال از حوادث جنگ به انتشار آثار خود دست زدند . بنابراين انتظار خلق داستان هايي ماندني در آينده بعيد نيست و اين امر تنها از جانب كساني مي تواند تحقق پذيرد كه خود سال ها در خطوط مقدم جبهه جنگيده باشند.»

منبع:
ايراني/ناصر/1372/داستان جنگ/داستان پس از جنگ/ماهنامه ادبيات داستاني/ش12/ص12
شجاعي/مهدي/1372/داستان جنگ/داستان پس از جنگ/ماهنامه ادبيات داستاني/ش12/ص12 و 13
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده