گفتگو با كاظم چليپا
سه‌شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰
هنر دفاع مقدس مسير طبيعي خود را در پيش گرفته و از آنجا كه داراي ارزش هاي انساني است، هيچگاه كهنه و قديمي نمي شود.


به گزارش نويد شاهد، كاظم چليپا در سال 1336 در تهران متولد شده است. وي فارغا لتحصيل رشتة نقاشي (كارشناسي ارشد) از دانشكده هنرهاي زيباي تهران است و ازجمله فعاليتهايش در عرصه فرهنگي هنري ميت وان به برپايي چند نمايشگاه انفرادي و شركت در چندين نمايشگاه جمعي در داخل و خارج از كشور اشاره كرد. او از پايه گذاران بخش هنرهاي تجسمي حوزه هنري است و از مدرسان بنام دانشكده هاي هنر و عضو هيئت علمي دانشكده هنر شاهد است. چليپا نمايشگاه هاي بسياري در موزه هنرهاي معاصر كاراكاس ونزوئلا، نيويورك، لندن، ايالت فلوريدا، آذربايجان و پاكستان بر پا كرده است و در نمايشگاه هاي داخلي بسياري نيز شركت داشته است.
به سوابق اجرايي او را مي توان اينطور بيان كرد: مدرس دانشگاه (عضو هيئت علمي دانشكده هنر)؛ عضو هيئت انتخاب و داوران چند نگايشگاه ملي و بينا لمللي و عضو مركز هنرهاي تجسمي حوزه هنري (مسئول گروه نقاشي حوزه هنري). او همچنين موفق به دريافت لوح تقدير «حماسه هنر» از جشنواره هنرمندان دفاع مقدس حوزه هنري شده و به عنوان شعر برگزيده دومين دوسالانه بين المللي نقاشي معاصر جهان ا سلام شناخته شده ا ست.
در گفت و گوي زير كاظم چليپا به بررسي نسلي از هنرمندان دفاع مقدس مي پردازد كه سه دوره تاريخي را پشت سر گذاشته اند. به عقيده او با وجود استقبال فراوان جوانان از هنر دفاع مقدس بايد زمينه را براي گسترش و پربار كردن اين هنر هموار كرد. گفت وگوي ما با كاظم چليپا را مي خوانيد.
در آغاز مي خواهيم از ضروريات پرداختن به هنر دفاع مقدس بگوييد، به بيان ديگر چرا هنر دفاع مقدس شكل گرفت و چه لزومي براي اين هنر وجود داشت؟
در دوران دفاع مقدس، همه مردم براي دفاع از مملكت و دين خود وظيفه اي داشتند كه بايد آن را به درستي بر عهده مي گرفتند و به همين دليل اقشار مختلف مردم به سمت جبهه ها روانه شدند و تابلوي درخشاني از ايثار، فداكاري و رشادت را در برابر چشم دشمنان ايران به تصوير كشيدند. حال در اين ميان عده اي هم بودند كه وظيفه حفظ اين جانبازي ها و ثبت ايثارگري هاي را داشتند. در واقع اين گروه هنرمنداني بودند كه امروز هنر انقلاب و هنر دفاع مقدس در آثار آنها به بهترين شكل ممكن تجلي يافته است و براي هميشه در تاريخ افتخارات اين ملت ثبت شده است.
آيا اين هنرمندان جنگ را هم تجربه كرده بودند، اصلاً براي ترسيم اين دلاوري ها حضور در جبهه ها برايشان ضروري بود؟
نه الزامي براي حضور آنها در جبهه وجود نداشت، هر چند خيلي از اين هنرمندان در جبهه هم حاضر و شهيد شدند، مانند اسدي يا اسماعيلي كه هر دو از بهترين شاگردان من در هنرستان و دانشگاه تهران بودند، در واقع اين دو هم هنرمند بودند و هم رزمنده. اما هنرمند الزامي به ديدن ندارد، زيرا او مي تواند خلق كند. بگذاريد به گونه اي ديگر بگويم. در طول تاريخ هنرمنداني داشتيم كه در زمان حضرت مسيح زندگي نكرده بودند و اين حضرت را درك نكردند، اما آثاري را به وجود آورده اند كه ما از نگاه آنها حضرت مسيح را مي شناسيم. به بيان ديگر احساس هنرمند يك احساس فراتر از عينيات است. آنچه وظيفه هنرمند است اينكه او از راه صورت سعي مي كند واقعيت وسيرت را بيان كند. هنرمندان نسل اول دفاع مقدس بيشتر وظيفه شان تبليغات جنگ بود. آنها به قرارگاه ها مي رفتند، با رزمنده ها ارتباط داشتند و گاهي نيز اتفاق مي افتاد كه با دشمن روبه رو مي شدند، آنها با اين مشاهدات، احساسي را كه نسبت به اين موضوع پيدا مي كردند، محور كار خود قرار داده و در واقع هنر دفاع مقدس را اينگونه شكل مي دادند.
با وجود روحيه دلاوري و ايثاري كه در همه مردم وجود داشت، اما تعداد هنرمندان نسل دفاع مقدس به نسبت ديگر هنرمندان آن بسيار كم تر بود. شما دليل اين امر را چه مي دانيد؟
چون هنرمندان اوايل انقلاب از نظر تعداد خيلي كم بودند، اما فعاليت همين گروه از هنرمندان در دهه اول باعث ايجاد زمينه و فضايي مستعد در هنر شد و علاقه منديبسياري را در نيروهاي جوان به وجود آورد كه ما تبلور آن را در دهه دوم و سوم بسيار شديدتر مي بينيم. در دهه دوم و سوم تعداد زيادي از جوانان به سمت هنر هجوم آوردند و دانشكده هاي هنري بسياري در سطح كشور پديد آمد. حالا اين نيروهاي جوان و مستعد هستند كه وظيفه انتقال مفاهيم والاي انساني دفاع مقدس را بدون اينكه خود درك كرده باشند، در آثارشان بازتاب مي دهند و ما شاهد رشد و گسترش هنر به اصطلاح ارزشي و خلق شاهكارهايي در اين زمينه هستيم.
اما همان گونه كه اشاره كرديد، اين نسل جنگ را نديده اند و قطعاً زاويه نگاه آنها با زوايه نگاه نسل دهه اول متفاوت بود. آيا ما در اين دوره شاهد تغييرات اساسي درن قاشي دفاع مقدس هستيم؟
در اين جا دو مسئله وجود دارد. يكي اينكه واقعيت جنگ ما چه بوده؟ و رزمنده هاي ما با چه روحيه و چه آرماني مي جنگيدند؟ در اينجا آن معنويتي كه در درون آنها شكفته بود و آنها را به سمت ايثار و شهادت سوق مي داد، اصل مطلب است. مسئله ديگر اينكه دستاوردهاي اين جنگ چه بود؟ دستاوردهاي جنگ هم اين بوده كه اين رزمندگان يك وجب از خاك مملكت را به دشمن واگذار نكردند. اين دو مسئله چيزي است كه هنرمندان ما در هنر بعد از جنگ بايد حفظش كنند و نمايش دهند. در واقع نوع نگاه نسل جديد هنرمندان برخواسته از اين دو مسئله است. به بيان ديگر اكنون زمان تبليغ براي جنگ نيست، بلكه زمان حفظ آن همه تلاش، ايثار و فداكاري است. در تمام دنيا شما شاهد موزه هاي جنگ هستيد، موزه انقلاب، موزه دستاوردهاي علمي و تاريخي در همه جا وجود دارد تا اين ارزش ها و گذشته پر افتخار به نسل آينده منتقل شود. الان چنين موزه هايي در كشور وجود دارد. هنرمندان علاقه مند به حفظ و گسترش هنر دفاع مقدس هم فراوانند، اما اين فعاليت ها در مقابل آن همه گذشت و فداكاري واقعاً كم است. بچه هاي ما به نظر مي رسد آرام آرام اين دلاوري ها را فراموش مي كنند، اين از خودگذشتكي و شهادت ها و جان دادن ها براي هدف و آرمان را درك نمي كنند. دليل اين امر اين است كه ما نتوانسته ايم فضاهايي را درست مي كنيم كه آنها با قرار گرفتن در آنجا واقعيات جنگ را لمس كنند. اين بچه ها وارثان هنر انقلاب و دفاع مقدس هستند اما ما آن گونه كه بايد وظيفه مان را در قبال آنها انجام نداديم. با اين حال خوشبختانه اكنون بنياد شهيد موسسه روايت فتح و وزارت ارشاد اين مسائل را در نظر گرفته اند و بر روي آن تمركز كرده ا ند.
كليت هنر دفاع مقدس بويژه در زمينه نقاشي را در هنرمندان جديد چگونه مي بينيد؟ به بيان ديگر عقيده شما چه مسيري درست و در ادامه هنر دفاع مقدس است؟
مفهوم جنگ چيست؟ اينكه يك جريان به مملكت تجاوز مي كند و يك واكنشي در رابطه با اين قضيه به وجود مي آيد. نام اين واكنش دفاع است كه يا نظامي است يا فرهنگي. حال سوال ديگر اين است كه دفاع از چه چيزي است؟ از دو مقوله به نام ايدئولوژي و خاك. در واقع همين دو موضوع است كه هيچ وقت تغيير نمي كند و گرنه الان جنگ تمام شده و به پايان رسيده، اما جوهره جنگ كه كرامت هاي انساني است از بين نمي رود. حال هنرمند ايراني بايد اين دو محور را نمايش دهد و اينكه خصوصيت ايراني ها در برابر دشمن چيست؟ وطن پرستي ايراني ها و علاقه آنها به اهل بيت و اسلام و به طور كلي دين مداري ايراني ها بايد در نقاشي هاي اين نسل متبلور باشد. اين ها جوهره قضيه اند و هيمن جوهره بايد تبديل به نقاشي ديواري و. .. شود.
گفته مي شود آنچه امروز هنر دفاع مقدس در زمينه تجسمي را سرپا نگه مي يعني سفارش هايي كه صرفاً براي ارائه هنر دفاع دارد، سفارشي كاركردن است. صرفاً مقدس داده مي شود. شما در اين رابطه چه نظري داريد؟
اين ها تبليغ جرياناتي است كه كلاً با بنيان انقلاب مخالف اند. مسلماً وقتي با بنيان انقلاب مخالف باشيد، همه چيز را هم از ريشه مي زنيد. بچه ها از همان ابتدا بدون سفارش يا چشمداشت مالي به اين هنر رو آرودند و الان هم آن را دنبال مي كنند. اگر شما مي بينيد اين هنر به اين جايگاه رسيده است، فقط به واسط عشق و علاقه اين هنرمندان با صرف وقت هزينه خودشان بوده است.
پس چه انگيزه اي باعث مي شود هنرمندان به هنر دفاع مقدس بپردازند؟
اعتقاد به تصوير كشيدن اوج مردانگي و رشادت. شما به تابلوهاي اوايل انقلالالاب و دوره جنگ نگاه كنيد. اين حرف كه آنها هم سفارشي كار مي كردند و به ترسيم دلاوري ها مي پرداختند واقعاً عبث و احمقانه است. آن موقع براي هنرمندان به تصوير كشيدن هيچ چيز جز مفاهيم والاي انساني معنا و مفهومي نداشت. چه برسد به اينكه مثلاً بخواهند سفارشي نقاشي يا حتي دستمزدي دريافت كنند. درون هنرمندان آتش اعتقاد و عشق شعله مي كشيد. آنها خود را رزمندگاني مي دانستند كه در جبهه فرهنگي مشغول مبارزه اند.
خود شما چند تابلو با موضوع دفاع مقدس كار كرده ايد؟
ما پشت سرهم كار مي كرديم فكر مي كنم من از آن دوران بيش از 150 يا حتي 200اثر دارم كه موضوع اصلي آنها دفاع مقدس است.
چه محورهايي در اين تابلو ها برجسته تر بودند؟
محورهاي مقاومت، ايثار و شهادت از همه پررنگ تر بودند پشتوانه هاي ايدئولوژيك موضوع و مسائل تاريخي هم به صورت غالب و برجسته در اين تابلوها ديده مي شد. اما سعي اصلي من اين بود كه فداكاري و ايثار رزمندگان را به تصوير بكشم. سراسر جنگ پر بود از ايثار و شهادت و اين ها هم قاعدتاً بايد موضوع ما در تابلوها و به كل در هنرق رار مي گرفت.
بيشترا ين تابلوها انتزاعي هستند يا براساس ديدگاه رئاليستي؟
قطعاً وقتي از مفاهيم صحبت مي شود، بايد به انتزاعي بودن توجه ويژه كرد، اما به هر حال كاركردهايي هم به صورت رئال بودند. من تابلوهايي دارم كه تصوير اتفاقات روزمره انقلاب و جنگ بود. اين ها البته خيلي مفيد هستند، اما اكنون بيشتر جنبه تاريخي دارند. اثر ناب هنري اثري است كه دروني باشد، يعني براساس مفاهيمي شكل بگيرد كه حالت تاريخي و يا شعاري پيدا نكند، اما به هر حال ما هنرمندان نسل اصل انقلاب و جنگ بايد راه هاي زيادي را تجربه مي كرديم. به واقع كار ما در آن دوره حساس به نوعي آزمون و خطا بوده تا بهترين راه و تاثيرگذارترين شيوه را پيدا كنيم. حال وظيفه نسل سوم و بعد از آن است كه بر اساس اين يافته ها و تجربه هاي مستقيم و گرانبها به خلق شاهكارهاي هنري دفاع مقدس بپردازد و آثار گرانبهايي از اين دوره به يادگار بگذارند. به بيان ديگر تنها آثاري مي توانند تاثير عميق بگذارند كه از نگاهي عميق سرچشمه گرفته باشند.
آيا هنر دفاع مقدس آن قدر متفاوت از هنر دوره هاي قبل است كه ما براي آن سبكي متفاوت قائل شويم؟
بحثي كه وجود دارد اين است كه اين هنري كه در اين مقطع به وجود آمد، حلقه اي از زنجير هنر ايراني است كه اگر نباشد، رابط امروز و گذشته قطع مي شود. آن چيزي كه هنر اين دوره را از دوره هاي ديگر متمايز مي كند، سبك يا ساختار متفاوت آن نيست، بلكه آمدن مفاهيم در تابلوهاي نقاشي و به كلي هنر بود. يعني بعد از انقلالالاب مفهوم بود كه به هنر اضافه شد. امروز جنبه فيگوراتيو و رئاليستي آن كم شده، آن هم به دليل پشتوانه هنر انتزاعي است كه در اين كشور وجود دارد و مربوط به فرهنگ ماست. با اين حال چيزي كه در تابلوهاي بعد از انقلالالاب و بويژه دوره دفاع مقدس و نقاشان متاثر از اين دوره به وضوح به چشم مي آيد، مفهوم گرايي است. به بيان ديگرهر چه قدر تابلوهاي ما به سمت نگاه انتزاعي رفته باشند، اما معني و مفهوم در آنها موج مي زند. مفاهيمي كه بر گرفته از مصاديق واقعي رزمندگان در جبهه و دلاوري هاي آنهاست. الان من شاگردان زيادي دارم كه گرايش فراواني به دفاع مقدس دارند و در ميان تابلوهاي آنها هميشه آثاري از دفاع مقدس ديده مي شود.
مهمترين تفاوتي را كه شما در ميان شاگردان خود و نسل امروز در پرداخت به موضوع دفاع مقدس نسبت به نسل خود مي بينيد، چيست؟
تفاوت اصلي جوانان با نسل اول در نگاه آزاد آنهاست. قطعاً نقاشي دفاع مقدس در دل آن وقايع باعث نوعي واقع گرايي و نگاه رئاليستي مي شد. يعني ما آن مفاهيمي را كه مي ديدم يا درك مي كردم در نقاشي هامان منتقل مي كرديم. نقاشي ها به طور مشخص تصاويري از جنگ ايران و عراق، نبرد حق و باطل و تلاش براي بروز مفاهيم والايي چون ايثار و شهادت بود، اما در نگاه جوانان امروز نوعي آزادي موج مي زند، يعني حتي آنها كه بطور تخصصي در زمينه دفاع مقدس كار مي كنند، نگاهشان را محدود به صحنه هاي نبرد نمي كنند، در عين حال كه حاصل كار آنها كاملاً انساني، والا و ارزشمند است و اتفاقاً خيلي هم ماندگار تر است. البته همين نگاه موجب تغيير در سبك آنها هم شده كه بحث مفصلي دارد.
پيشنهاد شما به عنوان يك پيشكسوت نقاشي دفاع مقدس براي حفظ و رونق اين نگاه چيست؟
هنر دفاع مقدس مسير طبيعي خود را در پيش گرفته و از آنجا كه داراي ارزش هاي انساني است، هيچگاه كهنه و قديمي نمي شود. به همين دليل نقاشان جوان به آن توجه ويژه اي دارند و هم اينكه ماندگاري بالايي دارد و مي تواند تبديل به هنر جهاني هم شود. همه اينها را قبول داريم، اما به هر حال بايد زمينه را هم براي اين هنر فراهم كرد. به بيان ديگر بايد بستر هموار شود تا نقاشان ما بدون مشكلالالات خاص به اين هنر بپردازند. متاسفانه بايد بگويم اين بستر هنوز هموار نشده است و نقاشاني كه بخواهند در اين عرصه گام بردارند ، بايد با مشكلات فراواني دست و پنجه نرم كنند. شايد مشكل اصلي اين است كه آن تخصصي كه لازمه كار است، در ميان برخي از مديران وجود ندارد و همين امر ناخواسته به اين هنر لطمه مي زند. دفاع مقدس آن قدر ارزشمند و آن قدر زنده است كه بايد براي آن بيشتر و بهتر سرمايه گذاري و برنامه ريزي كرد.
منبع: فصلنامه شاهد ياران
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده