22 اسفند روز بزرگداشت شهدای گرانقدر
وقتي از خواب بيدار شدم خيلي خيلي خوشحال شدم و پيش خودم گفتم شايد در اين عمليات به همان آرزويي که دارم برسم ) پدر و مادر مرا يک شهيد بدانيد اگر جنازه ام به دست شما نرسيد يا اسير شدم از شما مي خواهم براي رضاي خدا صبر و تحمل پيشه کنيد...
بسم الله الرحمن الرحيم 
زندگي نامه شهيد گرانقدر بهزاد رنجبر : شهيد بهزاد در سال 1333 در شهر آبادان در خيابان 1 اميدي متولد شده است . ايشان فرزند 3 يک خانواده مذهبي که داراي 3 خواهر و 5 برادر مي باشد . نام پدر اين شهيد بزرگوار عوض که از طريق مغازه داري راه معيشت خانواده را به دست مي آوردند . مدرک تحصيلي ايشان ديپلم ناقص بود که در شهر آبادان کسب کرده بودند . شهيد قبل از اينکه به جبهه برود کارمند شرکت نفت بود که بعد به بسيج ملحق شد و به جبهه رفت . ايشان در تاريخ 22/12/1363 در عمليات هورالعظيم که آرپي جي زن بودند که توسط گلوله تانک در ناحيه سر به شهادت رسيدند . پيکر اين بزرگوار مفقود الاثر بود که بعد از 18 سال استخوان هاي شهيد را پيدا کردند که در قطعه شهدا در شيراز به خاک سپرده شده است . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

بسم الله الرحمن الرحيم  
شکر خداي که هر چه طلب کردم از خدا بر منتهاي همت خودش کامران شدم . سعي کنيد تا قبل از هر پيشرفتي در انسانيت پيشرفت کنيد (امام خميني) با درود و سلام بر شهداي صدر اسلام تا به امروز و با درود بر سر بريده امام حسين و پهلوي شکسته فاطمه زهرا و با درود بر علي اکبر و علي اصغر و با درود بر امام عزيز بنيانگذار جمهوري اسلامي و با درود بر ملت عزيز ايران و با سلام و درود بر پدر و مادر و خواهر و برادر . وصيت نامه بهزاد رنجبر  . " به  هر کارگر و کشاورز پير و جوان واجب است که به جبهه برود امام خميني " شما فکر نکنيد : ما بسيجي ها براي خاک به جبهه رفته ايم نه اين طور نيست يک ملتي آمده است و مي خواهد اسلام را در ايران پياده کند ليکن دنيا مي گويد اسلام بايد از بين برود . خوب اين وظيفه من و شما است که از اسلام و قرآن دفاع کنيم و من به جبهه مي روم چون اسلام در خطر است من نمي توانم ببينم که نوجوان چهارده ساله و پيرمرد 60 ساله به جبهه بروند و من نروم . من در جلو فرزنداني که پدرشان را در راه اسلام شهيد داده اند خجالت مي کشم پس چرا من به جبهه نروم . من به جبهه مي روم تا اسلام عزيز زنده باشد مگر امام حسين و امام هاي ما براي چه شهيد شدند و همه اينها به خاطر اسلام عزيز بود پدر و مادر به خدا وظيفه سنگيني بر دوش ماست و نمي شود از اين وظيفه گذشت و نمي شود از اين جبهه اسلام دست کشيد به خدا همه اينها که به جبهه آمده اند آدم هاي مستضعفي هستند . يک حزب الهي بودن تنها با شعار دادن نيست بلکه بايد عمل کرد و آن عمل اين است که بايد به جبهه رفت و با دشمنان اين انقلاب و اسلام جنگيد به خدا قسم کسي که به جبهه بيايد ديگر دوست ندارد به خانه اش برگردد . مادر آن سرماي زمستان و 2 متر برف شب ها از اين کشور اسلامي پاسداري مي داديم و هميشه مي گويم براي اسلام و خدا خون شهيدان پاسداري مي دهيم به خدا قسم اگر کسي ايمان نداشته باشد به جبهه نمي آيد مادر و پدر عزيز و اي خواهر و برادر مهربان و بهتر از جانم ما مسئوليت سنگيني داريم و آن راه حسين است که بايد پياده شود و نمي شود از اين وظيفه سنگين گذشت ما بايد چنين هديه اي را به کمک خدا و امام زمان به ملت مسلمان و خانواده شهدا تقديم کنيم . ما نيامده ايم به جبهه که برويم به بهشت و ترس از جهنم نداشته باشيم ما براي خدا و دفاع از اسلام به جبهه رفتيم مادر و پدر عزيز مي دانم که چقدر براي من زحمت کشيده ايد تا مرا بزرگ کرده ايد ولي خداوند مرا به شما داد و خودش هم مرا از شما مي گيرد . شما نبايد ازا ين بابت ناراحت باشيد فاطمه ي زهرا حسينش را داد امام حسين علي اکبر و علي اصغرش را داد من به خاک پاي آنها نخواهم رسيد من با اينکه از اول جنگ تا امروز ده پانزده بار خون را به برادران مجروح جنگي داده ام ولي دوست دارم که با آخرين قطره خون خود در راه اسلام مبارزه کنم و همه ي خون خود را به اين انقلاب اهدا کنم . مادر عزيزم اگر من جبهه را ترک کنم جواب خداوند را چه بدهم جواب شهداي اسلام و فرزندان شهيدان و خانواده شهدا را چه بدهم من راه خود را انتخاب کرده ام و شما از اينکه من به جبهه رفته ام ناراحت نباشيد مگر خون من با ديگران چه فرقي دارد مگر من با آن شهيداني که در راه انقلاب و اسلام شهيد شده اند چه فرقي دارم ما هر موقع مسئولين سپاه مي گويند شما در عمليات شرکت مي کنيد خيلي خيلي خوشحال مي شويم من الان در جبهه کردستان با دشمن داخلي مي جنگم و ديگر فکر پدر و مادر و خواهر و برادر نيستم هميشه فکر خدا و اسلام و قرآن و امام عزيز هستم اين را بگويم که ما آمده ايم به جبهه که ديگر بر نگرديم مگر امام حسين هفتاد و دو تن ياريش نکردند ما هم بايد امام عزيزمان را ياري کنيم . در روز آخرت آنهايي که به جبهه نيامده اند چقدر افسوس خواهند خورد به خدا شما نمي دانيد که چه نعمت بزرگي نصيبمان شده است که به جبهه رفته ايم آن کساني که به جبهه اسلام عليه کفر رفته اند از آن کساني که به که مکه رفته اند اجرشان بيشتر است من به شما افتخار مي کنم که از اول انقلاب تا به امروز از اين انقلاب اسلام و امام پشتيباني کرديد ، در آخرت همين زمين هايي که روي آن راهپيمايي کرديد از شما دفاع مي کنند شما تمام سختي ها را تحمل کرده ايد و همه اينها براي خداست ما بسيجي ها گفته ايم تا راه کربلا را باز نکنيم دست از جنگ بر نمي داريم . من باز به شما خانواده ام افتخار مي کنم که از اول انقلاب تا به امروز به جمهوري اسلامي آري گفتيد و در راهپيمايي هاي بزرگ شرکت کرديد من از خواهر بزرگم که شوهرش را در راه اسلام و دين و اين انقلاب تقديم کرده است خيلي خيلي تشکر مي کنم و از پدر و مادرم مي خواهم که از فرزندان شهيد رحماني مواظبت کنيد و آنها را خوب نگه داريد و از خواهرم مي خواهم قدر خود و فرزندانش را بدان که شوهرش را به اسلام و قرآن داد و من از پدر و مادرم مي خواهم که هر کجا هستند خواهرم و بچه هايش را تنها نگذارند و هميشه با هم باشند چون آنها پيش خدا خيلي خيلي عزيز هستند بهروز جان از تو خيلي خيلي تشکر مي کنم زيرا از کوچکي تا به امروز زحمات زيادي براي خانواده ما کشيده اي و خيلي ممنون تو هستم اي خانواده عزيزم چيزهايي که از شما انتظار دارم اين است که نماز را ترک نکنيد و اگر کسي از خانواده ما نماز نمي خواند بگوييد نماز بخواند چون نماز ستون دين است ، نماز جماعت و جمعه را ترک نکنيد که تما پيروزيهاي ما از نماز جمعه و جماعت است هر چه روحانيت و دولت و امام عزيز گفتند انجام دهيد نماز را ترک نکنيد و سر موقع بخوانيد بچه ها را به نماز خواندن وادار کنيد نمازتان قضا نشود که خداوند نمي بخشد اگر با کسي قهر هستيد آشتي کنيد و اگر من به آن آرزويي که دارم برسم (شهادت) برايم گريه نکنيد براي امام حسين و حضرت فاطمه گريه کنيد اي مادر من در يک نامه نوشته بودم که در عمليات نيستم ولي شوخي کردم مي خواستم شما تا موقعي که عمليات شود ناراحت شويد ولي به اميد خدا همين روزها بعد از والفجر چهار به اميد خدا و امام زمان نوبت ما هم مي رسد ، به خاطر خدا حاضرم مثل امام حسين سرم از تنم جدا شود يا مثل حضرت عباس دست هايم از بدنم جدا شود و حاضرم مثل علي (ع) سرم شکافته شود و در راه اسلام و قرآن و راه امام حسين بدنم تکه تکه شود ولي اسلام عزيز پيروز گردد . من هر موقع به مرخصي مي آمدم به زيارت شاه چراغ مي رفتم و آن آرزويي که داشتم از او مي خواستم که پيروزي و شهادت نصيب ما شود و به خدا قسم آرزوي شهيد شدن دارم من آن خوابي را که ديده ام مي دانم که حتماً شهيد خواهم شد ( من در شب جمعه خوابي ديدم که پدر و مادر و خواهر و برادر و قوم و خويشان همه سياه پوش شده اند و دارند عزاداري مي کنند و وقتي از خواب بيدار شدم خيلي خيلي خوشحال شدم و پيش خودم گفتم شايد در اين عمليات به همان آرزويي که دارم برسم ) پدر و مادر مرا يک شهيد بدانيد اگر جنازه ام به دست شما نرسيد يا اسير شدم از شما مي خواهم براي رضاي خدا صبر و تحمل پيشه کنيد و هميشه فکر اسلام و قران و امام عزيز باشيد اگر بدانيد چه بلاهايي بر سر امامانمان آورده اند هرگز ناراحتي به خود راه نمي دهيد اگر به شما و قوم و خويشان بي احترامي کردم مرا به بزرگي خودتان ببخشيد و از قرآن و اسلام عزيز تا آخرين قطره خونتان دفاع کنيد ما مثل حسين وارد جنگ شديم و مثل حسين بايد به شهادت برسيم . امام خميني . به اميد باز شدن راه کربلا و به اميد پيروزي اسلام بر استکبار جهاني . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار . من به قرب جاودانه مي روم ، نزد معشوق عاشقانه مي روم . والسلام . زندگي نامه و وصیت نامه شهيد بهزاد رنجبر شهادت 22 اسفندماه

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده